کد خبر: 1179684
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۰
نام «میلان کوندرا» در دنیای ادبیات نامی بلند و پرآوازه است. مرگ کوندرا در ۹۴ سالگی، فرصتی دوباره به دوستداران این نویسنده داد تا بار دیگر مروری بر آثار و هنر نویسندگی‌اش داشته باشند.
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین - نام «میلان کوندرا» در دنیای ادبیات نامی بلند و پرآوازه است. مرگ کوندرا در ۹۴ سالگی، فرصتی دوباره به دوستداران این نویسنده داد تا بار دیگر مروری بر آثار و هنر نویسندگی‌اش داشته باشند. رمان‌های کوندرا داستان‌هایی ساده درباره چند شخصیت نیست بلکه رمان‌های او با تاریخ، فلسفه، جامعه‌شناسی و اسطوره‌های باستانی پیوندی عمیق دارد و درست همین نکته، کوندرا را از نویسندگان دیگر جدا می‌کند. کوندرا برخلاف بسیاری از نویسندگان هم عصرش، امکانات رمان را بسیار فراتر از مقوله‌ای مثل داستان پردازی می‌داند. برای او رمان با تاریخ و فلسفه و جامعه گره خورده تا واقعیت‌های تاریخی را بازنمایی کنند.

دوری از رسانه‌ها

کوندرا در تعاملات اجتماعی و رسانه‌ای آدمی خاص و منحصر‌به فرد بود. او میانه خوبی با مطبوعات نداشت و خیلی کم تن به گفتگو می‌داد. نویسنده اهل جمهوری چک، به هیچ عنوان اهل خودنمایی و نشان دادن خودش در مقابل دوربین‌های تلویزیونی و عکاسی نبود. در این باره عقیده جالبی هم داشت و می‌گفت باید درباره آثارش صحبت کنند نه خودش. به نوعی از گفته گوستاو فلوبر پیروی می‌کرد که نویسنده در پسِ اثر خود پنهان می‌شود.

او حتی با نوشتن زندگینامه‌ای درباره خودش هم موافق نبود. تا مدت‌ها این دو جمله کوتاه به‌عنوان معرفی میلان کوندرا در ابتدای آثارش نوشته می‌شد. نه کمتر نه بیشتر. «میلان کوندرا در چکسلواکی به دنیا آمده. در ۱۹۷۵ ساکن فرانسه شده» در همین حد موجر و مختصر.

کوندرا در طول حیاتش بیش از ۱۰ رمان نوشت که هرکدام از آن‌ها جزو آثار ادبی مهم در جهان به شمار می‌روند. با وجود اهمیت آثار و شهرت زیاد در جهان، کوندرا از گرفتن جایزه نوبل ادبیات بازماند و جالب اینکه همواره از او به عنوان یکی از مدعیان جایزه نوبل ادبیات نام برده می‌شد.

اخراج از کشورش

میلان کوندرا نقش رمان را در زندگی بشر و آینده او بسیار بااهمیت می‌داند. او اعتقاد داشت «کتاب‌ها تنها ناگفته‌ها را به گفته‌ها تبدیل می‌کنند» و در این راه رمان‌ها نقش مهمی بر دوش دارند. به اعتقاد کوندرا، رمان باید ارزشمندترین جنبه‌های فرهنگ بشری را پاس بدارد و همواره وفادارانه به یاری انسان بشتابد تا «جهان زندگی» به دست فراموشی سپرده نشود. رمان‌ها را نباید فقط قصه و داستان تصور کرد که فقط برای سرگرمی و وقت‌گذرانی خوانده می‌شوند، بلکه رمان‌ها بازتاب تکاپوی نویسندگان هستند که از این طریق برای اعتلای ارزشمندترین جنبه‌های فرهنگ بشری تلاش می‌کنند.

کوندرا اولین رمانش به نام «شوخی» را در ۳۸ سالگی و در بحبوحه جنگ سرد در دهه ۶۰ میلادی نوشت. شاید سوال پیش بیاید کوندرا چرا انقدر دیر نویسندگی را شروع کرد، ولی نویسنده دلایل منطقی خودش را برای آن دارد. کوندرا زمانی که به فرانسه مهاجرت کرده در اوج شهرت و موفقیت بود، در گفت‌وگویی در این باره چنین گفت: «من معتقدم که نیمه اول زندگی زمانی است که انسان تجربیات مهم زندگی‌اش را به دست می‌آورد و به عنوان یک نویسنده انسان همیشه به نیمه اول زندگی‌اش وابسته است و در آن ریشه دارد. برای همین پراگ سمبل نیمه اول زندگی من است و در پس زمینه همه رمان‌هایم قرار دارد.»

«شوخی» در زمان خودش به خوبی دیده شد و چند جایزه بین‌المللی هم کسب کرد. کتاب‌های کوندرا در کوران جنگ سرد نوشته می‌شد و او با طنز سیاسی در آثارش، سیاست‌های کمونیستی حکومت‌های شرق اروپا را مورد انتقاد قرار می‌داد و به خاطر همین نگاه منتقدانه‌اش، توسط حزب کمونیست از جمهوری چک اخراج شد. او در دهه ۷۰ میلادی به فرانسه رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند. کوندرا در فرانسه هم بیشتر خوانده شد هم بیشتر در معرض نقد جدی قرار گرفت. او همچنین به این نتیجه رسید که باید زبان آثارش را خود تغییر دهد، واسطه مترجم را حذف کند و مستقیماً به فرانسه بنویسد.

پرسش‌هایی درباره هستی

کوندرا را نویسنده جلوه‌های پنهان زندگی می‌نامند چرا که با استادی تمام از دل جامعه حرف‌هایی ملموس و قابل درک برای خوانندگان خود می‌گوید. مضمون در رمان‌های کوندرا پرسشی درباره هستی است. تحلیل آثار کوندرا از دیدگاه ایدئولوژیک اشتباه‌ترین کار ممکن برای راه بافتن به اندیشه اوست. اگر او به رویداد‌های سیاسی یا تاریخی توجه می‌کند، تنها از آن روست که این رویداد‌ها موقعیت پرمعنا و افشاکننده‌ای از هستی انسان را در پیش رویش می‌نهند.

رمان «سبکی تحمل ناپذیر هستی» یکی از معروف‌ترین آثار کوندرا در ایران و جهان به شمار می‌رود. رمانی فلسفی و پست مدرن که خواننده‌اش را به سفری هیجان‌انگیز می‌برد تا او به عمق روان انسان و انگیزه‌های آشکار و پنهان شخصیت‌ها را نشان می‌دهد. در این سفر، زیبایی‌ها و زشتی‌هایی را می‌بینیم که اغلب از چشم ما دور مانده‌اند و پیچیدگی‌ها مقوله‌های هستی، ما را به فکر فرو می‌برد و به تامل وامی‌دارد.

میلان کوندرا در فراز‌های مشابه دیگری از کتاب، در قالب یک‌فیلسوف، دیدگاه خود را درباره زندگی و هستی این‌گونه بیان می‌کند: «هرگز ممکن نیست بدانیم چه می‌خواهیم و، چون تنها یک‌بار زندگی می‌کنیم، نمی‌توانیم آن را با زندگی‌های پیشین خود مقایسه کنیم و یا آن را در زندگی‌های آینده به کمال برسانیم.» و «هیچ سنگ محکی وجود ندارد تا بفهمیم کدام تصمیم بهتر است، چون هیچ پایه و اساسی برای مقایسه وجود ندارد. همه‌چیز را آن‌گونه زندگی می‌کنیم که پیش می‌آید؛ بدون هشدار، مثل هنرپیشه‌ای که آماده بازی‌کردن نیست. زندگی چه ارزشی می‌تواند داشته باشد اگر اولین تمرین زندگی خود زندگی باشد؟»

رمان‌های این نویسنده فقید درباره آدم‌های مختلف است و چگونگی روابط انسان‌ها با یکدیگر نیز یکی از مضمون‌های درخشان رمان‌های کوندرا به شمار می‌رود. او در انتخاب شخصیت‌های داستانی‌اش با ریزبینی و به شکلی سنجیده سنجیده دست به انتخاب می‌زند. رمان‌های کوندرا اغلب فاقد قهرمان هستند و شخصیت‌ها از مردم عادی جامعه انتخاب شده‌اند.

کوندرا در کتاب‌های آخرش، به نکته‌ای مهم درباره جهان رسیده بود. جدی نگرفتن جهان یکی از اصول مهم او در کتاب‌هایش محسوب می‌شود. میلان کوندرا در آخرین رمانش از زبان یکی از شخصیت‌هایش چنین می‌نویسد: «ما از مدت‌ها پیش فهمیده‌ایم که دیگر ممکن نیست این جهان را واژگون کرد، نه حتی شکل آن را تغییر داد یا بدبختی پیشرونده آن را متوقف ساخت. یک راه مقاومت بیشتر نمانده است: جدی نگرفتن جهان.» و جای دیگر در رمان جاودانگی می‌نویسد: «اگر ما از اهمیت دادن به جهانی که خود را مهم می‌پندارد، امتناع ورزیم، و اگر در این جهان هیچ پژواکی برای خنده خود نیابیم، تنها یک راه حل برایمان باقی می‌ماند: جهان را یک جا بگیریم و از آن چیزی برای بازی درست کنیم، از آن بازیچه‌ای بسازیم.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار