اساساً مسئله حجاب یک امر فطری برای زنان جامعه است؛ امری که بیشتر از آنکه به مذهب و دین مرتبط باشد، به چگونگی نظام و میزان کیفیت نظام نیز مربوط میشود. حجاب در جامعه اسلامی به یک دغدغه اساسی تبدیل شدهاست و علت این دغدغهمندی، نبود نظارت کافی نسبت به این مسئله نیز میتواند باشد؛ مسئلهای که در جامعه اسلامی در امر حجاب مهم واقعشده، چگونگی برخورد با این امر فطری است. در ابتدا لازم به تأکید است که از اولین نشانههای بیحجابی در ایران و اولین برخوردهای نظام جمهوری اسلامی نسبت به بیحجابی بدانیم.
حضور حجاب علاوه بر تمدن ایرانزمین در جایجای این کره خاکی ارزش و منزلتهای زیادی دارد، اما چیزی که واضح است، نوع و سبک حجاب در کشورهای مختلف است. ایران از زمانی که ارتباطهای مختلفی با فرهنگ غرب پیدا کرد، نفوذ این مسئله بر فرهنگ و اعتقادات ایرانیها هم اثر گذاشت به طوری که جامعه دچار چالشهای زیادی شد. اولین بیحجابی در ایران در زمان قاجار بود که در اوج خود به بحران کشف حجاب تبدیل شد. این تجربه از بیحجابیها و کشف حجابها همچنین مخالفتهای ضد دینی از زمان قاجار شکل گرفت که تا به امروز هنوز ادامه دارد.
اما مسئلهای که اهمیت دارد، این است که با اینکه حجاب امر فطری و فرامذهبی شناخته شدهاست، چرا برخیها هنوز بر سر آن کشمکشهای دوگانهای دارند و نمیتوانند این مسئله را قبول کنند؟ تعبیر حجاب اسلامی در جامعه نیازمند فضاسازی و فرهنگسازیهایی است که افراد ضد دین با توجه به میل خود، نه از اجبار بخواهند که به سمت پوشش و حیا بروند. به نظر میرسد این مسئله برای جامعه اسلامی کمی زمانبر باشد، اما برای به تحقق رسیدن آن نیازمند فرهنگسازی عمیقی نیز هستیم.
اگر این فرهنگسازی در امور دین و مسئله حجاب بانوان صورت نگیرد، جامعه دچار دوقطبیهایی میشود که در نهایتش برچسبزنیها و تهمتها و شبهههایی در این امر خدادوستانه شکل میگیرد. همانطور که گفته شد، تعبیر حجاب اسلامی نیاز به فرهنگسازی دارد و اگر این فرهنگسازی صورت نگیرد، برخی از سوءاستفادهگران از امر حجاب بهگونهای عمل میکنند که برای جامعه آسیبهای جدی را به دنبال خواهد داشت. این مسئله در بحرانهای پیدرپی چند سال اخیر تا به امروز هنوز ادامه دارد، بهگونهای که برخی از حجاب به عنوان امری یاد میکنند که قانون آنها را اجبار به این عمل میکند و برچسب الزام و اجبار بر آن میزنند. همین گفتمانهای منفی در جامعه مسبب بسیاری از دوگانگیها و تفرقهافکنی میان مردم میشود به همین منظور باید قبول کرد که این واژه تنها جزئی از نقشههای شوم دشمنان نظام جمهوری اسلامی است، چراکه این سخن نهتنها تلاش بر دوقطبی بودن نظام را دارد، بلکه اعتقادات و باورهای نسبی مردم را نسبت به دین و پوشش تضعیف میکند. همانطور که مقام معظم رهبری گفتهاند: «آنچه بنده را حساس میکند، طرح مسئله «حجاب اجباری» از دهان برخی خواص است. این عده که در میان آنها روزنامهنگار، روشنفکرنما و آخوند معمم هم وجود دارد، همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته با آن همه هزینه در کشور به نتیجه برساند که انشاءالله این کارشان نادانسته باشد.»
استدلالهای عجیب و غریبی طی این چند دهه خصوصاً پس از بحرانهای پیدرپی رویداد زن، زندگی، آزادی از طرف غربیها و همچنین حامیان این رویداد شنیده میشد. استدلالهایی که نهتنها با هیچ منطق شرعی و اخلاقی جور در نمیآید، بلکه در بحث دین اسلام هم نمیگنجد. برای مثال حامیان رویداد زن، زندگی، آزادی علاوه بر تأیید واژه «حجاب اجباری» معتقد هستند که «حجاب اجباری»، حریم اسلام نیست، پس نباید هیچ کسی در این امر اجبار و قانونی برای آن بیاورد و هر کس مختار نسبت به این امر است. نکته جالب در ابتدا اینجاست که این استدلال از سوی حامیان زن، زندگی، آزادی بر مبنای متن قانون اساسی است، اما حقیقت اینطور نیست و این موارد تنها یک دروغ و شایعاتی است که در چنین مواقعی برای منفعت خود از این حواشی به ظاهر توجیهکننده استفاده میکنند. چیزی که مبرهن است این است که حجاب جزو یکی از حریمهای دین اسلام است و حجاب امری است که خدا برای حیا و پوشش از آن یاد میکند و دین اسلام را بر مبنای رعایت این اصول بنا کردهاست. مبنای دین اسلام خارج از هر گونه اجبار و الزام است؛ بنابراین حجاب اسلامی نه دستاورد این حکومت است، نه انتخاب هر فرد، بلکه گفته خداوند است و هر کس با میزان اعتقاد و باور خود نسبت به دین اسلام و دستوراتش آن را اجرا میکند.
نکته دوم برای مسئله «حجاب اجباری» این است که نهتنها قانون در جامعه حجاب را به عنوان اجبار مطرح نمیکند، بلکه در دستورات الهی هم این مقوله با واژه اجبار نیامدهاست، اما آنچه قابلبحث است، پذیرفتن و ادای دین در جامعه اسلامی مسلمانان و کشور شهیدپروری است که خونها در آن ریخته شده است تا به امنیت کنونی برسد.
پژوهشگر حوزه زنان