عباس عبدی در یادداشتی همان ابتدا گفته است که توصیهای به رهبری برای حل مشکل جمعیت دارد. آدم مشتاق میشود که بخواند و بهره ببرد، اما در کمال تأسف به جز پاراگراف آخر، بقیه آن شماتت و سرزنش و «بیانیه» است و در پاراگراف آخر که با «پیشنهاد این است» شروع میشود، پیشنهاد ایشان آن است که دور این دولت و مجلس را خط بکشید و سیاست فعلی افزایش جمعیت را متوقف کنید (توجه کنید هنوز پیشنهادی ایجابی و عینی داده نشده) و دست آخر «یک گروه از کارشناسان خبره و مستقل، در باره مسئله فرزندآوری و چرایی کاهش نامتعارف آن و نیز شکست قانون جدید تشکیل دهید تا گزارش بدهند که براساس آن سیاستگذاری شود.» وقتی کسی توصیهای در این حد میکند، یعنی بخشی از آن راهکارهای نوین کارشناسان خبره را میداند و مطمئن است که راهکاری وجود دارد و فقط یک ذهنیت نیست و عینیت دارد، در غیر اینصورت اصولاً به لحاظ عقلی محال است که آدم به فکر چنین توصیهای بیفتد، پس چرا از آن راهکارها یک جمله چیزی نمیگوید؟!
پاسخ بهنظر میرسد در همان ۹۰ درصد ابتدای یادداشت ایشان است که غیر از یک بیانیه علیه دولت و شماتت همیشگی چیزی در آن دیده نمیشود.