در اینکه از ابتدای عملیات طوفانالاقصی امریکا تا امروز تمام قد در کنار رژیم صهیونیستی ظاهر شده و عملاً تمامی عرصههای سیاسی، لجستیکی، عملیاتی، مالی و منطقهای را به امید یک پایان پیروزمند برای صهیونیستها و تضمین هژمونی خود دنبال کرده تردیدی نیست. ولی پس از گذشت پنج ماه از آنچه در باریکه غزه و سطح منطقه شاهد بودهایم، امروز نه تنها رژیم صهیونیستی بنا به اعتراف بیشتر مقامات آن در بدترین شرایط در ۷۰ سال گذشته به سر میبرد، بلکه امریکا نیز در باتلاقهای گوناگون و پرهزینه و به ویژه در جایگاه هژمونیک خود در غرب آسیا به سر میبرد. بایدن و کاخ سفید و دموکراتها از همان ابتدا با نتانیاهو مشکل داشتند، ولی امروز از یک سو بایدن باید رضایت لابی صهیونیستی را برای نجات در انتخابات در کنار خود داشته باشد و از سوی دیگر نمیتوانند هزینههای رویکردی نتانیاهو را تحمل کنند و گذشت هر روز از رخدادهای جنایتکارانه و مجرمانه از سوی نتانیاهو و رژیم صهیونیستی که رسوایی و ننگ بیشتر را برای شعارهای لیبرالیسم امریکایی رقم میزند، در کابوس به سر میبرد و مجبور است برای جبران خسارتهای حیثیتی و عملیاتی در منطقه و جهان، در ژست نمایش کمک رسانی بشردوستانه از هوا، دست به کار شود یا وعده ساخت بندر در غزه را برای ارسال این کمکها به مردم غزه بدهد. با اینکه بنا به اعتراف اسموتریچ وزیر مالی رژیم صهیونیستی، مهمترین چالش رژیم در شرایط کنونی بحران در انبارهای تسلیحاتی است و تمامی انبارهای ذخیره سلاح و مهمات امریکایی در منطقه توسط صهیونیستها در غزه به کار گرفته شده، ولی به اجماع نظامیان صهیونیست و امریکایی، دستاوردی جز انباشت انواع جنایت و جرایم انسانی و جنگی و نسلکشی علیه مردم غزه، در بر نداشته است. صهیونیستها معمولاً در تولید یک موازنه قدرت یا موازنه عملیاتی به نحوی عمل میکنند تا بخشی از تنگناهای اساسی نظامی خود را با کشاندن امریکا و غرب در جنگافروزیها یا بنبستهای خودشان در منطقه باز کنند. امریکا هم در دریای سرخ در همین دام گرفتار شده، ولی مقامات ارشد پنتاگون اعتراف میکنند که در مقابل یمن نمیتوانند به گزینه نظامی متکی باشند و تا به حال با همه هزینههای حیثیتی و نظامی، به نتیجه نرسیدهاند. در حالی که امریکا از لحاظ دریایی و هوایی در یمن ناتوان است، هوکشتاین یهودی که نماینده ویژه امریکا در امور لبنان و رژیم صهیونیستی است، پس از رفت و آمدهای مکرر و لابیسازی و تحریک احزاب بیریشه مسیحی و مزدور اسرائیل و غرب، در آخرین سفر خود در روزهای گذشته خط و نشان کشیده که اگر حزبالله عملیاتهای خود را در شمال فلسطین اشغالی متوقف نکند و راهحل دیپلماتیک را نپذیرد، باید منتظر جنگ و حمله اسرائیل به لبنان باشد. بایدن و نتانیاهو به خوبی میدانند که ورود به هر اقدام گسترده علیه لبنان، تنها نتیجهاش سرعت یافتن پایان عمر رژیم صهیونیستی است و تصویری بسیار هولناکتر از آنچه در جنگ ۳۳ روزه را تجربه کردند، در انتظار آنهاست و اگر صهیونیستها در غزه یا امریکا در دریای سرخ، توان و موفقیتی داشتند نیازی به خط و نشان در مقابل حزبالله نداشتند. آنچه بدیهی است اینکه طوفانالاقصی در زاویه عملیاتی و مقاومت مردم مظلوم غزه و کارکردهای مقاومت منطقهای از یک سو و جنایتهای وحشیانه و تروریستی و نازیستی صهیونیستها با حمایت امریکا، در زیر پا گذاشتن تمامی قوانین و قواعد انسانی و بین المللی از سوی دیگر، بنیانهای یک تحول بزرگ منطقهای و جهانی را شکل داده است، چنانکه امروز امریکا و غرب به موازات رژیم صهیونیستی، حتی در مقابل افکار عمومی خود فاقد اعتبار بوده و در عرصه جهانی منفور شدهاند و جایگاه پوشالی و دروغین خود را از دست دادهاند. موج جدید در منطقه و جهان، به صهیونیستها محدود نمیشود و امریکا و انگلیس و غرب نیز باید آماده پرداخت بهای جنایت خود باشند.