کد خبر: 1225463
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۰
زهرا نیکدل: نظام آموزشی ما به سمت آموزش توصیفی تغییر کرده است و ارزشیابی کیفی هم دارد، اما در نحوه آموزش، اتفاق خیلی مؤثری‌نیفتاده بدتر اینکه نحوه تدریس معلمان به سمت و سوی این نوع آموزش نرفته است
مهسا گربندی
جوان آنلاین:سال‌ها در نهاد کتابخانه‌های کشور کار می‌کرد، وقتی به خاطر حضور همسرش در یکی از معدود کتابخانه‌های مدارس، متوجه فقر کتابخانه‌های مدارس و نیاز کودکان و نوجوانان به کتاب و مطالعه شد و تصمیم گرفت که علاقه‌اش به «کتاب» و ترویج «کتابخوانی» را در جای دیگری استفاده کند، جایی که بیشتر به او نیاز داشتند. او بدون اینکه توقع مالی داشته باشد و تنها در راستای مسئولیت اجتماعی‌اش، تصمیم گرفت تا با حضور در مدارس و آموزش معلمان و قصه گویی برای کودکان، گام‌های بزرگی بردارد. حالا در نتیجه کارهایش، دانش‌آموزان کاشمر به کتاب و کتابخوانی علاقمند شده‌اند؛ دانش آموزانی که تا پیش از این کتابی غیر از کتاب درسی را ندیده بودند! خانم زهرا نیکدل، دکترای علم اطلاعات و دانش دارد و استاد دانشگاه آزاد و دانشگاه فرهنگیان است، در حالی که تجربه و تخصص را در این زمینه دارد، به خاطر بی مهری‌ها پس از بیست سال سابقه کار در کتابخانه و با داشتن دکترای کتابداری، از نهاد کتابخانه‌ها استعفا داد. او می‌گوید توسعه فردی افراد از همان دوران کودکی شروع می‌شود به همین دلیل عزمش را جزم کرده تا کودکان کاشمر را با کتاب خواندن به سطوح بالاتری برساند.

جرقه ترویج کتاب و کتابخوانی در کاشمر از کجا در ذهن شما زده شد؟ 
کتاب‌های حوزه کودک که در شهرستان‌ها وجود دارد عمدتا سوپرمارکتی است، کتاب‌هایی که روی محتوا و تصاویر آن به خوبی کار نمی‌شود، به همین دلیل با کمترین قیمت در دسترس افراد قرار می‌گیرد، پس مشخص است عمده کسانی که در این شهرستان‌ها ساکن هستند و قصد تهیه کتاب برای فرزندشان را دارند از همین کتاب‌های سوپرمارکتی استفاده می‌کنند. اما آن دسته از کتاب‌های کودکان که ناشران به محتوا و تصاویر آن اهمیت زیادی می‌دهند کمتر آشنا هستند و از آنجایی که رشته تحصیلی من، کتابداری است و به قول معروف با کتاب آشنایی داشتم، به عنوان اولین قدم تصمیم گرفتم به همسرم که در تجهیز کتابخانه‌های مدارس در کاشمر توسط خیرین تلاش می‌کرد کمک کنم تا همراه او کتاب‌های بهتری را برای مدرسه‌ها انتخاب کنیم و این نقطه آغاز کارمان شد. 
سال ۹۴ بود که کتاب‌های مختلف و مناسب از ناشران متفاوت را انتخاب کردیم و با کمک خیرین آن‌ها را خریدیم و به دست بچه‌های مدرسه رساندیم. همان شروع کار بازخورد‌های خوبی از این کار گرفتیم تا جایی که معلمان پیام‌های امیدوارکننده‌ای را از نحوه برخورد بچه‌ها با کتاب‌ها به ما می‌دادند. 

تهیه کتاب برای چه گروه سنی و چه مقطع تحصیلی را مدنظر قرار دادید؟
ما بیشتر تمرکزمان روی مقطع ابتدایی بود تا آن‌ها را با خواندن کتاب‌های غیردرسی آشنا کنیم و به کمک کتاب آن‌ها را رشد دهیم. همانطور که مستحضرید مطالعه باید از کودکی آغاز شود، بنابراین اگر یک کتاب خوب در دسترس بچه‌ها قرار بگیرد، ممکن است روند زندگی آن‌ها در جهت مثبتی تغییر کند، بچه‌ها با خواندن کتاب خوب و قصه‌های آموزنده می‌توانند رشد کنند و به بالندگی برسند. برخی از نویسندگان بزرگ و معروف نیز این مسئله را تایید می‌کنند، مثلا یکی از آنها، آقای هوشنگ مرادی کرمانی است که می‌گوید با خواندن چند کتاب در دوران کودکی‌اش علاقه‌مند به کتاب شده و به مرور زمان به سمت نویسندگی رفته است. این نشان می‌دهد که تنها قرار گرفتن چند کتاب خوب در زندگی کودکان تاثیرات خیلی خوبی بر جای می‌گذارد. برای همین مقطع ابتدایی بسیار اهمیت زیادی دارد و ما همه تلاشمان را صرف دانش‌آموزان ابتدایی کاشمر کردیم، دانش آموزانی که عمدتا کتابی غیر از کتاب درسی‌شان ندیده و نداشتند.

نظام آموزشی کشور ما به آموزش توصیفی تاکید دارد، پس چطور در برخی از مناطق محروم کتابی غیر از کتاب درسی وجود ندارد؟
ایراد کار همین‌جاست. نظام آموزشی ما به سمت آموزش توصیفی تغییر کرده و ارزشیابی کیفی هم دارد، اما در نحوه آموزش، اتفاق خیلی موثری نیفتاده است. بدتر اینکه نحوه تدریس معلمان به سمت و سوی این نوع آموزش نرفته است. شاید یکی از دلایلش این باشد که آموزش لازم ندیدند و به همان سبک گذشته عمل می‌کنند. والدین نیز با این نوع تدریس‌های محتوایی آشنا نیستند و میلی هم به آن ندارند. عمده خانواده‌ها ظاهر کار را می‌بینند و آن‌ها از معلم فقط درس و آموزش کتاب درسی را می‌خواهند، تز سوی دیگر سرانه خرید کتاب غیر درسی و نیروی کتابدار هم سالهاست از آموزش و پرورش حذف شده است! از این رو ما احساس نیاز کردیم و به سراغ خرید کتاب برای بچه‌های ابتدایی و البته عمدتا در مناطق محروم رفتیم، البته در این مسیر خیرینی و آن‌هایی که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند کمک‌های زیادی به ما کرده‌اند تا این وضعیت نامطلوب پیش‌آمده را بهبود ببخشیم. اینکه کتاب‌های غیردرسی مناسبی را تهیه کنیم در اختیار بچه‌ها بگذاریم. 

شما یک استاد دانشگاه هستید و جز نیرو‌های آموزش و پرورش هم نیستید. این کار‌هایی که انجام می‌دهید در راستای مسئولیت اجتماعی است؟
بله همینطور است، این کار‌ها در راستای مسئولیت اجتماعی و همچنین برای علاقه‌ام به کتاب و کتابخوانی است. قصد دارم از تخصصی که دارم در جهت کمک به دانش آموزان و آینده‌سازان کشورم استفاده کنم.

کار‌هایی که تا امروز مرتبط با کتاب انجام داده‌اید چه بوده است؟
حدود بیست سال در کتابخانه‌های عمومی کار کردم، اما سال ۱۴۰۱ از آنجا استعفا دادم. 

دلیل استعفای شما بعد از ۲۰ سال چه بوده است؟ شما که می‌گویید کتاب را دوست داشتید.
بله علاقه من کتاب است، اما علت استعفا من چیز دیگری است. متاسفانه نهاد کتابخانه‌های عمومی از نیرو‌های متخصص خود نمی‌توانست به بهترین شکل ممکن استفاده کند. مثلا من که مدرک دکترا داشتم را مشغول برچسب زدن به کتاب‌ها می‌کرد. به همین دلیل وقتی دیدم جایگاهی در این نهاد ندارم تصمیم به استعفا گرفتم. خیلی‌ها می‌گفتند که استعفا بعد از بیست سال کار و تغییر رویه، شجاعت می‌خواهد. بله درست هم می‌گفتند، اما وقتی توان و تخصص انجام کار‌های موثر در حوزه آموزش کتابداران و پژوهش را داشتم و از من در بخش اداری استفاده می‌شد، نمی‌توانستم به کارم ادامه دهم. 

و حالا از استعفایی که دادید پشیمان نیستید؟
نه در حال حاضر از این استعفا پشیمان نیستم، چرا که علاقه‌ام را در جای دیگری دنبال می‌کنم که نتیجه مثبت آن را هم می‌بینم. ضمن کار پژوهشی و نوشتن مقالات متعدد، در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنم و همچنین استاد راهنمایی پایان نامه دانشجویان کارشناسی ارشد را به عهده دارم.

نقش معلمان در ترویج کتابخوانی چیست و شما در این زمینه چه کاری انجام دادید؟
عمده معلمان با کتاب‌های مناسب برای رده‌های سنی مختلف آشنایی زیادی ندارند و از طرفی به آموزش و پرورش پیشنهاد دادیم تا برای بحث کتاب و کتابخوانی بخاطر حذف پست کتابدار مدرسه، از معلمان پرورشی کمک بیشتری گرفته شود. همچنین بعد از موافقت آموزش و پرورش، کلاس‌های آموزشی برای معلمان برگزار و آن‌ها را با اصول مقدماتی کتابداری، نحوه چیدمان کتاب‌ها، نوع معرفی کتاب و قصه خوانی، ادبیات کودک و نوجوان و ناشران تخصصی کتاب کودک آشنا کردیم که خوشبختانه مثمر ثمر واقع شد و بعد‌ها در کارگاه‌ها افراد بیشتری حضور یافتند.

بازخورد‌ها از برگزاری این کلاس‌ها چه بود؟ 
بعد از برگزاری کلاس‌ها، بخاطر تنوع موضوعات و تفاوت با آموزش‌های مرسوم، معلمان درخواست می‌دادند که بازهم کلاس‌ها تکرار شود و این برای ما یک دستاورد مهم بود. عمده آن‌ها می‌گفتند بچه‌های مدرسه‌شان لذت خواندن را فهمیده اند و به عادت به مطالعه کتاب سوق پیدا می‌کنند. شنیدن این جملات برایمان خیلی لذت‌بخش بود و بر آن شدیم که با تعریف دوره‌های آموزشی هدف‌مند معلمان بخصوص آموزگاران ابتدایی را با مهارت‌های استفاده از فضای مجازی، وب سایت‌های مناسب، تولید محتوای، تفکر بر پایه خواندن، شیوه‌های بلندخوانی آشنا کنیم جالب است که حتی مکان برگزاری کارگاه‌ها را در کتابخانه و کتابکده قرار دادیم که مرتبط و متنوع باشد.

آیا ارتباط شما با مدارس و دانش آموزان دستاور خاصی هم به همراه داشت؟ 
بله، من علاوه بر حضور در مدارس و ارتباط مستقیم با کودکان، با کمک خیرین (هزینه رفت و آمد) اردوه‌های بازدید از کتابخانه نیز برگزار می‌شد و در این ارتباط‌ها با پدیده کودکان نارسا خوان آشنا شدم و شروع به مطالعه در این موضوع کردم و برایم جالب بود که عمده بچه‌های نارساخوان از سطح هوش متوسط رو به بالا برخوردارند، اما وقتی وارد مقطع ابتدایی می‌شوند در خواندن و نوشتن دچار مشکل می‌شوند، به همین دلیل به تنبل و کودن بودن متهم می‌شوند، در صورتی که اینطور نیست.

چطور این بچه‌ها از سطح هوش متوسط و بالایی برخوردارند، اما در خواندن و نوشتن دچار مشکل می‌شوند؟
همان‌طور که برای شما جالب بود برای خود من هم بسیار شگفت‌انگیزی بود به همین دلیل به طور تخصصی به مطالعه در این زمینه پرداختم، طوری که اکنون بخش از کار من تشخیص و درمان کودکان نارسا خوان هست. نارسا خوانی یک نوع ناتوانی یادگیری هست که ریشه عصبی- شناختی دارد. این کودکان در رمز گشایی و هجی کردن کلمات ضعیف دارند و آموزش کلاسی تاثیر چندانی ندارد. این نارسایی در همه دنیا وجود دارد و باید بگویم که درصد بالایی از بچه‌ها را نیز شامل می‌شود. به طوری که ده تا دوازده درصد کودکان مبتلا به نارساخوانی هستند. اما این مسئله در کشور ما ناشناخته است و توجه چندانی بدان نمی‌شود به همین دلیل این مشکل در آن‌ها تشخیص داده نمی‌شود که این مسئله موجب ترک تحصیل برخی از آن‌ها خواهد شد. جالب است که بدانید افرادی مانند انیشتین و ادیسون ... و برخی دیگر از دانشمندان موفق دنیا نیز نارسا‌خوانی داشتند.
مهارت خواندن یکی از راه‌های ارتباطی ما با دنیا هست، حال اگر یک شخص یه موقع نتواند این مهارت را یاد بگیرد با مشکل خیلی بزرگ روبه رو می‌شود. این کودکان وقتی در مهارت خواندن ضعف دارند، هرگز به سراغ خواند کتاب دیگری نمی‌روند، هرگز به کتابخانه نمی‌روند در حالی که خواندن برای این کوکان مثل تمرین ورزشی برای یک وزرشکار و کتابخانه مثل باشگاه هست.
اما متاسفانه نه کتابخانه‌های ما و نه دنیای نشر کتاب ما با این مقوله ناآشنا هستند. 
علت تاکید من در تشخیص و درمان این کودکان به این علت هست که بخش از سرمایه‌های انسانی که می‌توانند افراد موفقی در جامعه باشند، به خاطر عدم توجه و شناسایی استعداد‌های نهفته در وجود آن‌ها از بین می‌رود و به ناچار برای گذران زندگی به کار‌های سطح پایین روی می‌آورند، در حالی که می‌توان از بین چنین افرادی به نوابغی دست یافت که منشا تحولات عظیم در کشور شوند.

چرا شناسایی و توجه به کودکان نارساخوان در سیستم آموزش و پرورش کشور ما جدی گرفته نشده است؟ 
شاید به این دلیل باشد که زیربنا‌های کار آماده نیست، معلم اصول تشخیصی کودکان نارساخوان را نمی‌داند، به همین دلیل نمی‌تواند آن‌ها را شناسایی کند. در حالی که مراکز یادگیری و اختلالات داریم و کودک نارساخوان می‌تواند به این مرکز معرفی شود، اما به دلیل عدم تشخیص، اصلا آن‌ها شناسایی نمی‌شوند که معرفی شوند. به علاوه اینکه این کودکان به دلیل هوش بصری بالایی که دارند شکل کلمات را به حافظه می‌سپارند و طوری کتاب را می‌خوانند که تصور می‌کنید در خواندن هیچ مشکلی ندارد. آن‌ها طوری رفتار می‌کنند و تکنیک‌های مختلفی را به کار می‌برند که کسی مشکلشان را تشخیص ندهد. در صورتی که اگر در سال‌های اولیه این مشکل در دانش آموز ابتدایی درست تشخیص داده شود، درصد زیادی از آن‌ها می‌توانند درمان شوند و تحصیلاتشان را تا مدارج بالاتر پیش ببرند، آن وقت این فقر سلسله‌وار از نسلی به نسل بعد نیز منتقل نمی‌شود. این‌ها مسائل مهمی است که نظام آموزشی کشور باید توجه ویژه‌ای بدان داشته باشد و زیرساخت‌های لازم برای انجامش را هم فراهم کند؛ که حتی در مواردی که بهبود کامل نمی‌یابند، با در نظر گرفتن استعداد‌ها و نیاز جامعه و ایجاد رشته‌های مهارتی متنوع، آینده بهتر برای این افراد رقم بخورد.

آرزویتان چیست؟
آرزوی من اجرای یک نظام آموزشی مدون برای فراگیر شدن هدفمند کتابخوانی کشور یا یک (نظام پایدارمطالعه) است. چیزی شبیه به نظام سلامت مادر و کودک که از زمان بارداری به سلامت جسمی افراد می‌پردازد و ضمن آموزش‌های لازم به مادران، مراقبت‌های درمانی و تغذیه‌ای و نظامند در زمان‌های مشخص انجام می‌گیرد. ما هم بتوانیم یک آموزش پایداری را فراهم کنیم به آموزش مخصوصا مادران در امرکتابخوانی برای کودکانشان و تریبت فرزند بپردازند، البته این آزروی نچندان دور نیست، ولی نیاز به همکاری سازمان‌ها مربوطه دارد. 
 همچنین یکی دیگر از آرزوهایم این است بچه‌های نارساخوان شناخته و پرداخته شوند. چرا که این بچه‌ها ذهن تصویرگری خیلی قوی دارند و باید در جهت توانایی‌ها و استعدادهایشان سوق داده شوند. بدون شک آن‌ها می‌توانند مخترعان و نقاشان و ... خیلی موفقی شوند.

برچسب ها: کتابخوانی ، کاشمر ، کتاب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار