وي معتقد است که خودکفايي، رقابت پذيري و افزايش سهم بيشتر يا رهبري يک کالا و محصول در بازارهاي مختلف و جهاني به نوعي مباني تئوريهاي اقتصادي است که ميتواند جايگاه اقتصاد مقاومتي را نيز مشخص کند. وي ميگويد: اين وظيفه دولتمردان ماست که نوعي ثبات را در دراز مدت در بازار محصولات کشاورزي ايجاد کنند زيرا اگر ثبات وجود نداشته باشد ما در واقع ريسک محصولات را بالا بردهايم و اين هم به ضرر توليدکننده و هم مصرف کننده است.
آقاي دكتر با توجه به مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتي از سوي مقام معظم رهبري، چه موضوعاتي در حوزه اقتصاد ميتواند با بحث اقتصاد مقاومتي در ارتباط باشد؟
در مباني تئوريهاي اقتصاد بحثهايي در خصوص خودكفايي، رقابتپذيري و افزايش سهم بيشتر يا رهبري يك كالا و محصول در بازارهاي مختلف و جهاني داريم و اينها مباني تئوري اقتصادي است كه در واقع شايد به نحوي بتوان اين موارد را با بحث مقاومت اقتصادي ارتباط داد.
اقتصاد كشاورزي در اين ميان چه جايگاه و سهمي دارد؟
با توجه به شرايطي كه در حال حاضر براي كشور ما اتفاق افتاده است مخصوصاً در بخش محصولات كشاورزي، ما بايد توجه بيشتري به موضوعات مربوط به خودكفايي داشته باشيم، به خصوص در خصوص محصولات مهم و استراتژيكي كه براي ما مانند گندم، ذرت و جو مهم هستند و البته برخي از محصولاتي كه ميتوانند جايگزين محصولات باغي در كشور شوند.
حوزه صادرات محصولات كشاورزي در اين نوع اقتصاد جايگاهي دارد؟
بله، محصولات باغي ما قابليت صادرات دارند كه اگر بتوانيم توليد آنها را افزايش دهيم و با كيفيت بهتري آنها را توليد كنيم درآمدهاي خوبي را روانه بخش كشاورزي ميكنند. البته بايد به اين نكته توجه كرد كه چنين اقدامي با تأكيد بر توسعه مباني بازاريابي قابليت اجرايي دارند تا بتوانيم آن كالاها را به بازارها عرضه كنيم و از اين طريق بتوانيم هم رشدي را در داخل كشور ايجاد كنيم و هم اشتغال و درآمدزايي را.
بنابر اين تأثيرگذاري اين بخش زياد است. با اين حال به چه ميزان بخش كشاورزي حمايت ميشود و بحث اقتصاد مقاومتي در كشاورزي چه كارهايي را ميتواند انجام دهد؟
عمده توليدات در حوزه كشاورزي در اختيار بخش خصوصي است در نتيجه در مرحله اول دولت ميتواند برنامهريزي صحيحي براي توليد و محصولات مختلف در مناطق و استانهاي مختلف داشته باشد و اين برنامهريزي يك برنامهريزي پويا بوده و استمرار داشته باشد تا هر سال شاهد تغييرات گسترده در برنامههاي توليدي نباشيم زيرا اين مسئله در تصميمات توليدكننده خلل ايجاد ميكند به دليل اينكه اين حوزه بخش خصوصي است احتمال ريسك عملكرد اين حوزه را بالا ميبرد.
راهكار اصلي كجاست؟
ما نيازمند يك برنامهريزي پويا، منسجم و پايدار براي بخش كشاورزي در زمينه توليد هستيم و به نظر ميرسد كه اين برنامهريزي آنچنان وجود ندارد. نكته بعدي اين است كه در برخي مناطق توليدكنندگان ما با مشكلاتي مواجه هستند. رفع اين مشكلات يكي از وظايف عمده دولت است، مثلاً در برخي از مناطق با كمبود آب و در برخي مناطق با خشكسالي مواجه هستيم. در برخي از مناطق كيفيت و حاصلخيزي خاكها در حال از بين رفتن است و اينكه در اين زمينه نيازمند يكپارچهسازي در بخش كشاورزي هستيم كه از وظايف دولت است. متأسفانه در سال گذشته يك بازار منسجم و قانونمند و با ثبات در برخي از محصولات كشاورزي نداشتيم و اين هم مشكل ديگري است كه در بازار محصولات كشاورزي ما وجود دارد.
دولت در اين زمينه چه وظيفهاي بر عهده دارد كه شرايط بازار بهبود يابد؟
اين وظيفه دولتمردان ماست كه نوعي ثبات را در دراز مدت در بازار محصولات كشاورزي ايجاد كنند. اگر ثبات وجود نداشته باشد ما در واقع ريسك محصولات را بالا بردهايم و اين هم به زيان توليدكننده و هم مصرفكننده است و سرمايهگذار را از بخش كشاورزي فراري ميدهد زيرا بايد ريسك زيادي را متحمل شود. بايد مشوقهايي را ايجاد كنيم تا بخش خصوصي سرمايههايش را براي توليد محصولات كشاورزي به اين حوزه بياورد تا اين بخش هم بتواند نقش خود را در اقتصاد مقاومتي ايفا كند.
چه راهكاري براي ثبات بازار كشاورزي داريد؟
وقتي در زنجيره توليد و عرضه محصولات كشاورزي اختلال ايجاد ميشود اين اختلال در اين زنجيره به بازار منعكس شده و بازار را بيثبات ميكند. ما بايد سعي كنيم در توليد محصولات كشاورزي خود ثبات داشته باشيم كه اگر اين ثبات را در توليد ايجاد كنيم در نتيجه ميتوان آن را در بازار هم به وجود آورد. بايد در سياست قيمتگذاري روي محصولات به اندازه كافي دقت صورت گيرد تا در واقع براي توليدكننده توليد جذابيت داشته باشد و آن محصول بتواند قابل عرضه در بازار باشد.
در حوزه كشاورزي بايد ميزان بهرهوري در توليد محصولات افزايش يابد تا بتوانيم عرضه بيشتري را در بازار داشته باشيم و از اين بيثباتيها دور شويم. در بازار توجهي به بورس كالاي كشاورزي نشده است و بازار در اختيار واسطهها و دلالها قرار دارد. اگر ما به دنبال يك بازار قانونمند و منسجم و بازاري كه ثبات در آن وجود دارد، هستيم مسئولان دولتي بايد كمك كنند كه بورس كالاي كشاورزي از يك رونق قابل توجهي برخوردار باشد و واردكنندگان و توليدكنندگان عمده محصول خود را از طريق بورس عرضه كنند زيرا در بورس شفافيت وجود دارد و قيمتها به سمت قيمتهاي تعادلي حركت ميكند و اطلاعرساني بسيار بالاست.
در حال حاضر وضعيت بورس كشاورزي از نظر شما چطور است؟
متأسفانه بورس كالاي كشاورزي در ايران از يك رونق قابل ملاحظهاي برخوردار نيست و اين هم مشكلاتي را براي بازار ما در محصولات مختلف ايجاد ميكند، زيرا بازار سنتي ما، شديداً با بازار بورس مقابله ميكند و دوست ندارد كه بازار بورس در محصولات كشاورزي رونق بگيرد و ايجاد شود زيرا بازار سنتي، بورس را به عنوان يك رقيب ميبيند. اين نوع ديدگاه و تفكر در بازار صحيح نيست و اين موارد بايد اصلاح شود تا بتوانيم يك بازار با ثبات و منظمي را براي محصولات كشاورزي داشته باشيم.
چگونه ميتوان اين رقابت بين بازار سنتي و بورس را از بين برد؟
ما بايد هر دو را داشته باشيم، اگر بتوان عرضه و تقاضاي بيشتري را در بورس مديريت كرد بالطبع بازار سنتي از بازار بورس تبعيت ميكند و تحت تأثير آن قرار ميگيرد. در حال حاضر حجم معاملاتي كه در بازار بورس انجام ميشود نسبت به بازار سنتي بسيار كم و حدود دو و پنج درصد روي محصولات مختلف است. بنابر اين بورس نقش مهمي در ثبات بازار ندارد. به نظر من بايد به دنبال راهكارهايي باشيم كه عرضه و تقاضاي بيشتري در بازار بورس صورت گيرد و به مرور زمان بورس كشاورزي جايگاه خود را پيدا كرده و بتواند به ثبات بازار كمك كند.
طرح انتزاع كشاورزي از صنعت چندي است در مجلس مطرح شده است. با توجه به اينكه بخش كشاورزي ضعيف است اضافه كردن وظايف بيشتر به اين حوزه باعث ضعيفتر شدن بخش كشاورزي نميشود؟ و اين طرح به چه ميزان به نفع كشاورزي است؟
اين امر نيازمند يك بررسي و مطالعه دقيق است كه ببينيم چه وظايف و مسئوليتهايي را ما ميخواهيم به بخش كشاورزي يا چه وظايف و مسئوليتهايي را به وزارت بازرگاني خواهيم داد. به نظر ميرسد در بخش محصولات كشاورزي، يك نهاد و ارگان بايد متولي محصولات و بازار باشد زيرا توليد و بازار در محصولات كشاورزي مانند يك زنجيره ميماند، زنجيرهاي كه به هم پيوسته است. من در جمعبندي ميتوانم اين را بگويم كه شايد يك جنبه مثبت و خوبي در اين رابطه باشد كه براي توليد محصولات كشاورزي يك وزارتخانه رأسا تصميم گيرنده باشد.
چرا با وجود نقش بسيار مهم كشاورزي در حوزههاي اقتصادي در دنيا و به ويژه در همين مفهوم اقتصاد مقاومتي، جز صنايع پايين هنوز اين بخش جزء صنايع پايين دستي محسوب ميشود و چه راهكاريي براي رهايي از اين امر وجود دارد؟
موارد مختلفي بايد مورد توجه قرار گيرد كه اولي ميزان سرمايهگذاريهايي است كه در بخش خدمات و صنعت ميشود. توجه داشته باشيد كه دركشاورزي سرمايهگذاري بسيار كمتر است و البته بستگي به نرخ بازده سرمايه گذاري دارد. نرخ سرمايهگذاري در بخش كشاورزي نسبت به ساير بخشها كمتر است و همچنين ريسك توليد محصولات كشاورزي با توجه به اينكه محصولي زنده است بالاست. بسياري از عوامل در اين حوزه خارج از كنترل توليدكننده است در نتيجه ريسك آن در زمينه توليد بالا ميرود. نكته ديگر، ساختار كشاورزي ماست كه در جاهاي مختلف خرده پا ميباشد كه بايد به حال آن فكري كنيم كه از اين حالت خردهپايي بيرون بيايد و نه اينكه آنها را از بين ببريم. بايد به دنبال راهكاريي باشيم كه كشاورزي صنعتي شده و به سمت بزرگ مالك شدنها پيش برويم كه سرمايهگذاران بخش خصوصي بيايند و در اين زمينه سرمايهگذاري كنند.
من فكر ميكنم كه آن زمينههاي پايه و آن زيرساختهاي پايه ميتواند جاده، آب، برق، گاز و موارد ديگر باشد كه اگر در بخش كشاورزي به خوبي وجود داشته باشد و سياستگذاريهاي ما در بازار و توليد به گونهاي باشد كه تشويقكننده بخش خصوصي باشد و كشت و صنعتهاي بزرگ و بزرگ مالك را تشويق كنيم بخش كشاورزي از اين حالت خرده پا بيرون ميآيد و به اصطلاح ميتوانيم آن كشت و صنعتها و بزرگ مالكها را با افزايش بهرهوري و توليد بيشتر با هزينه كمتر ايجاد كنيم كه در بازارهاي خارجي و همچنين در داخل قابل رقابت باشد. اين زمان است كه تحولي جدي دركالبد توليد بخش كشاورزي به وجود آوردهايم.
نقطه قوت ما در بخش كشاورزي شامل چه مواردي ميشود؟
ايران كشوري با تنوع اقليمي خاص است. استانهاي مختلف با اقليمهاي متفاوت. درست است كه منابع آبي ما كم است ولي در بسياري از بخشها منابع آبي خيلي خوبي در اختيار داريم. ما كشوري با نيروي انساني جوان زيادي هستيم. با دانشكدههاي كشاورزي زياد كه در بسياري از استانهاي كشور اساتيد كشاورزي در زمينههاي مختلف كشاورزي تحقيق و دانشجويان بسيار خوبي را تربيت ميكنند.
قطبهاي كشاورزي خوبي در كشور وجود دارد و قطبهاي خوبي در كشاورزي وجود دارد ولي آنچنان كه بايد نتوانستهايم از اين قوت خود، استفاده كنيم. در زمينه بازار نيز خداوند به ما لطف كرده و ما را در جايي قرار داده است كه در جنوب كشورمان كشورهاي حوزه خليج فارس با بازارهاي بسيار خوب وجود دارد و ما ميتوانيم عرضهكننده بسياري از محصولات كشاورزي در بازارهاي حوزه خليجفارس باشيم اما متأسفانه به خاطر نوع توليد محصولاتمان يا بحثهاي سياسي نتوانستهايم آن بازارها را در اختيار خود قرار دهيم.
در حال حاضر نسبت به توان توليد داخل ميزان عرضه بسيار كم است و قابل توجه نيست. پتانسيل ما در بحث بازارهاي خارجي اطراف كشور بسيار بالاست اما نتوانستهايم به خوبي از آن استفاده كنيم. اگر اين مشكلات برطرف شوند كشاورزي داخلي نيز ميتواند سهم شايان توجهي در اقتصاد مقاومتي كشور ايفا كند.