سرویس جامعه و شهر جوان آنلاین: در خبرها آمده است روز گذشته محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، در جلسه شورای اجتماعی کشور با اشاره به وجود معتادان متجاهر در تهران، اظهار داشته است: «تعداد اینها مقداری نیست که نتوانیم مسئله را حل کنیم. در حدود ۶ هزار نفر معتاد متجاهر داریم که حتی اگر لباس شیک برای آنها تهیه کنیم و لباس برند بر تن آنها بپوشانیم میتوانیم آنها راتر و تمیز کنیم، حتی ریششان را بتراشیم... معتادان متجاهر میتوانند در سطح شهر بچرخند، اما تمیز باشند. میتوانیم ظاهر تهران را حفظ کنیم. میتوانیم یک سرویس ویژه به معتادان بدهیم... مساله معتادان متجاهر رها شده است و شهرداری هم ابزار قانونی لازم را ندارد. این معتادان از جایی در بزرگراه آیت الله هاشمی کوچ میدهند میروند خیابان یک آیت الله دیگر و حالا در هرندی پخش شدهاند.»
این نوع از نگاه ظاهرگرایانه به مسئلهای همچون اعتیاد که به گفتهی آقای هاشمی شش هزار نفر یعنی قریب به چهار درصد جمعیت تهران را به صورت بسیار حاد دستخوش خیابان گردی و کارتن خوابی کرده است در حالت خوش بینانه شوخیای بوده است برای رفع خستگی ناشی از سخنرانیهای مکرر جلسه شورای اجتماعی کشور و در حالت بد بینانه درک ناقص رئیس شورای شهر تهران نسبت به مسئله آسیبهای اجتماعی را میرساند.
آقای هاشمی که از قضا دایهی شهرداری تهران و بلکه ریاست جمهوری را نیز دارد، احتمالا دقت نفرمودهاند حتی اگر بخواهیم صرف ظاهر سازی و زیباسازی شهر تهران هم راهکاری را که فرمودهاند عملیاتی کنیم، قطع یقین شدنی نیست! معتادی که لنگ نخستین نیازهایِ الزامیِ انسانی است نشان داده حتی حاضر است بچه خودش را هم به اندک قیمتی بفروشد تا خرج نئشگی خود کند، چه برسد به کت و شلوار! ریش هم که خواه و ناخواه چند روزی نگذشته در خواهد آمد و باز همان آش و است و همان کاسه!
مگر آنکه آقای هاشمی در نظر داشته باشند ریشها را از ته بسوزاند و کت و شلوار را با چسب به بدن معتادین بچسبانند و شاید هم به دنبال افزایش آمار اشتغال به فکر ایجاد فرصتهای شغلی همچون نگهبان کت و شلوار معتادین هستند!
عمق فاجعه زمانی مشخص میشود که دست به قلم بشویم و بودجه لازم برای عملیاتی شدن این طرح را محاسبه کنیم؛ اگر هر دست کت و شلوار (بدون پیراهن، کفش، جوراب و زیر پیراهن) را تنها ۵۰۰ هزارتومان در نظر بگیریم با احتساب ۶۰۰۰ نفری که جناب آقا محسن فرمودند: چیزی حدود ۳۰۰۰۰۰۰ تومان باید برای خرید این کت و شلوارها هزینه کرد که در کنار این بایستی هزینههای جانبی همچون نیروی انسانی و حمل و نقل ۶۰۰۰ کت و شلوار را نیز در نظر گرفت!
این نوع نگاه سطحی و احساسی همچون تلاشی بیهوده برای فرو کردن کوه یخ به زیر آب است که هر چه هم زور بزنیم نهایتا بیشتر از پیش بیرون خواهد زد. این گفته و گفتههایی از این دست که متاسفانه کم هم نیستند نشان میدهد حل مسائل کشور به ویژه مسائل اجتماعی امری نیست که هر کس با هر سطحی از تحصیلات بتواند در خصوص آنها نظر دهد بلکه نیازمند مطالعات دقیق علمی و آماری است و این نحوه از مواجه نه تنها مشکلات را حل نخواهد کرد بلکه موجب دامن زدن به مشکلات و عمق یافتن آنها نیز خواهد شد. چندی پیش بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین راستا در دیدار با اساتید دانشگاه از مدیران خواستند مشکلات کشور را به درِ خانهی دانشمندان ببرند و فرمودند: «دانشگاه، هم میتواند در مسئلهیابی، هم در حلّ مسائل کمک کند... البتّه مدیران باید بخواهند. من همین جا از آقایان دولتیای که اینجا تشریف دارند، [میخواهم]در جلسات هیئت وزیران این مسائل را و مسئلهی ارتباط دانشگاه و مسائل کشور را جدّی مطرح کنید که همه انگیزه پیدا کنند، علاقه پیدا کنند بروند دنبالش... اگر واقعاً این درگیر شدن دانشگاه و مسائل کشور از طرف مدیران جدّی گرفته بشود -که اصل هم همین است- این به نظرم پیش خواهد رفت. یعنی مدیر باید برود درِ خانهی دانشمند؛ اصل اساسی این است. دانشمند نباید پشت اتاق مدیر معطّل بماند؛ مدیر باید برود درِ خانهی دانشمند و از او درخواست کمک کند.»
امید است مسئولین بیشتر خود را خطاب این جملات قرار دهند و حتی در کوچکترین مسائل هم خود را نیازمند مشاوره اساتید خبره دانشگاه بدانند و با سطحی نگری و سخنان احساسی زمان، انرژی و بودجه کشور را صرف اموری که هیچ نتیجهای نخواهد داشت نکنند.