سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مهدویان در «رد خون» به یکی از مهمترین برهههای تاریخ معاصر یعنی حوادث سال ۶۷ پیرامون پذیرش قطعنامه میپردازد؛ دورهای که سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین با حضور در پادگان اشرف در عراق خود را مهیای یک حمله تمامعیار به ایران میکنند تا به خیال خام خود سه روزه تهران را تسخیر نمایند.
کشف مرز میان شهید و جلاد
فیلم با نمایی از یک سوله آغاز میشود که در آن تابوت شهدا کنار هم قرار گرفته و نیروهای امنیتی درِ چند تابوت را برای شناسایی یکی از جنازهها که متعلق به منافقین است با خشونت باز کرده و جنازهها را بررسی میکنند. همه فیلم با همین خشونت و صراحت روایت میشود. کشف مرزهای باریک بین شهید و جلاد بودن تا نفوذی و منافق و خائن بودن به جسارت و قاطعیت نیاز دارد که در فیلم مهدویان با طراحی صحنه دقیق و شخصیتپردازی مناسب به تماشاگر روایت میشود و حس و حال حاکم بر فضای یک جنگ تمامعیار را ترسیم میکند.
رد خون فیلمی متفاوت درباره منافقین
گرچه تاکنون درباره گروهک تروریستی منافقین آثار متنوعی ساخته شده و جنایات این سازمان در بین دستاندرکاران سینما، علاقهمندان خودش را پیدا کرده است، اما «ماجرای نیمروز: رد خون» اثری متفاوت چه از منظر فرم و چه به لحاظ محتواست. وفادار ماندن به حقایق تاریخی در آثار هنری کار سختی است، اما میتوان «رد خون» را به عنوان اثری که با نگاهی دقیق و وسواس زیاد به شرح وقایع میپردازد یاد کرد؛ اثری که در روند تبدیل حوادث تاریخی به قصه، وجه تاریخی داستان را نیز به شکلی مطلوب حفظ کرده است. در واقع مهدویان توانسته این برهه حساس از تاریخ ایران را طوری به زبان نمایش ارائه دهد که نسل امروز که عموماً اطلاع چندانی از آن زمان ندارد تا انتها با فیلم همراه شود.
بعد از حوادث تلخ اوایل دهه ۶۰ مهمترین و تلخترین جنایات منافقین در تابستان سال ۶۷ رقم خورد که خودشان آن را عملیات «فروع جاویدان» عنوان کردند. گرچه با مقاومت مردم و حانفشانی نیروهای مسلح اعم از سپاه و ارتش در پنجم مردادماه با برگزاری عملیات مرصاد، لشکر منافقین تار و مار و شکست سختی را متحمل شد تا برای همیشه خیال بازگشت به ایران را به دور اندازد ولی در همان ساعات کم حضورشان در برخی شهرهای غربی کشور جنایات هولناکی رقم زدند که به راحتی نمیتوان آنها را ترسیم کرد بلکه ترسیم عمق جنایات این گروهک در چند فیلم نمیگنجد، اما مهدویان با به تصویر کشیدن یک جنگ تمامعیار در میدان نبرد و خشونت آشکار منافقین و فضای رعب و وحشت و ناامنی که در آن برهه حساس از خود به جای گذاشتند موفق عمل کرده و از پس آن برآمده است.
جنگ خیر و شر در ردخون
رد خون از آن فیلمهایی است که اصطلاحاً میگوییم خون دارد؛ فیلمی که حتی یک سکانس پرت و بیخاصیت هم ندارد. تماشاگرش را مجذوب میکند. صحنههایی که به صراحت تصویر میشود برای تماشاگر تکاندهنده است و در سینمای ایران لااقل برای نگارنده شاید بی سابقه باشد؛ خشونتی که فقط از انفجار و خون نمیآید بلکه از خشم درون کاراکترها نیز سرچشمه میگیرد. این خشم در طول تمام فیلم در دو طرف داستان و کاراکترهای خوب و بد قصه وجود دارد؛ یک صحنه کامل از مواجهه میان خیر و شر در دو طرف میدان.
گذشته از محتوا در فرم نیز شاهد برجستگیهای خاصی در فیلم سینمایی ردخون» هستیم. فضاسازی تهران دهه ۶۰ معضلی است که اکثر فیلمسازان برای ساخت آثار اینچنینی با آن روبهرو هستند، اما مهدویان چه در «ماجرای نیمروز یک» و چه در «ردخون» بسیار موفق عمل کرده و توانسته فضای آن برهه از انقلاب را با طراحی صحنه، لباس و چهرهپردازی مناسب به نحوی به تصویر بکشد که مخاطب با قصه و بستر تاریخی آن، ارتباط خوبی برقرار کند.
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود تا تماشاگر با «ردخون» ارتباط خوبی برقرار کند، حرکت دوربین روی دست است که در این فیلم مهدویان نیز مانند آثار قبلی تکرار شده است. گرچه برخی منتقدان استفاده بیش از حد در حرکت دوربین را نه تنها مزیت بلکه نقطه منفی آثار مهدویان میدانند، اما واقعیت این است که این تکنیک لااقل در آثار مستندگونه این فیلمساز به خصوص در صحنههای پرتحرک تاثیرگذاری مثبت خود را نشان داده است. همین رویکردهای تکنیکی سبب روایتی باورپذیر از فیلم شده است.
بازیهای باور پذیر نقطه قوت فیلم
به لحاظ بازیگری نیز با وجود اینکه ایفای چنین نقشهایی سخت است و دشواریهای خاص خودش را دارد، بازیها و شخصیتهای ساختهشده در فیلم مهدویان قابل باور هستند و در سطح بالایی قرار دارند. در «ردخون» همانند ماجرای نیمروز با همان شخصیتهای باورپذیر روبهرو هستیم که بعضاً شوخطبعی هم دارند و در برخی صحنهها همین شوخطبعیها مجال خنده را هم برای تماشاگری که زیر هجمهای سنگین از خشونت قرار دارد فراهم میکنند. از جمله آنها «هادی حجازیفر» در نقش کمال است. در واقع چینش این شخصیتها در کنار کشش داستان، زیبایی اثر را رقم زده است.
در نهایت باید گفت: دقت در فرم و محتوا دست به دست هم داده تا «ماجرای نیمروز: رد خون» فیلم موفقی باشد و تمام تلاشهای انجام شده در تولید آن به سرانجام خوبی برسد و حالا «ردخون» بعد از «ماجرای نیمروز» نیز به عنوان یک اثر درخشان در کارنامه محمدحسین مهدویان و سینمای ایران ثبت شده است.