سرویس دین و اندیشه جوان آنلاین: دکتر تقی آزاد ارمکی، هیئت علمی جامعه شناسی دانشگاه تهران، طی یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «ما بداخلاقیم نه بیاخلاق» به جایگاه اخلاق در جامعه ایرانی پرداخته؛ او نوشته است:
تصوری که درباره اخلاق در جامعه وجود دارد تصور غلطی است. کسانی که این تصور را میسازند مدعیان یک جامعه فاضله هستند و، چون براساس یک سری محفوظات کمالگرایانه نگاه میکنند طبیعی است که در موضع انتقادی هستند و وضعیت موجود را قبول ندارند. این افراد بیشتر این مسأله را مطرح میکنند که جامعه دچار بیاخلاقی شده و فروپاشی اخلاقی اتفاق افتاده است. برایش شواهد و مثالهای زیادی هم میآورند.
وقتی میگوییم بیاخلاقی یعنی هیچ چیز وجود ندارد و هر آنچه که بوده فروریخته است. عده دیگری همین بیان را مستمسک قرار دادهاند برای اینکه بروند سراغ اینکه جامعه فروریخته و هیچ چیز سر جای خودش نیست و از یک آشوبگاه بسیار بزرگ یاد میکنند که در همه عرصهها این فروپاشی را پی بگیرند.
اما حتی با نگاه انتقادی واقعیت امر این است که جامعه یک جامعه فروریخته به لحاظ اخلاقی نیست. یک جامعه بداخلاق است و دچار بداخلاقی شده. فرق است بین بداخلاقی و بیاخلاقی. وقتی جامعهای بیاخلاق است یعنی هیچ امکان کنش، عمل، زیست و بقا پیدا نمیکند و همه چیزش فرو میریزد، ولی در بداخلاقی شما با سختی زیست میکنید و در عین حال بخشهای دیگر نظام اجتماعیتان هم همچنان ماندگار است.
جامعه ما جامعه خوشاخلاقی نیست، ولی بداخلاقی پیدا کرده. مقدار زیادی از این بداخلاقی برمیگردد به موقعیتی که جامعه ما در آن زیست میکند. یعنی شرایط اجتماعی، اقتصادی، بینالمللی و... مقداری از آن هم برمیگردد به تلاشی که برای پوستاندازی میکند. ما در دوره طولانی بداخلاق هستیم و در آینده هم بداخلاق خواهیم بود برای اینکه داریم تغییر میکنیم. مثل کسی که یک مسیر سربالایی را طی میکند و انرژی کم میآورد و نفس نفس میزند.
ما چنین وضعیتی داریم و شرایط و مشکلات زیستمان هم به این اضافه شده است. چیزهایی مانند مشاجرات بینالمللی، جابهجایی جمعیت و... یعنی دو نوع بداخلاقی در هم شده داریم. یکی که ریشه در حرکتمان برای تغییر دارد و یکی دیگر بداخلاقیای که ناشی از نابسامانیهای جامعه و شرایط بینالمللی است.
به همین دلیل جامعه ما به بداخلاقی نسبتاً نفسگیری دچار شده و این خودش را در روابط بین فردی نشان میدهد. در اینکه اکنون وقتی افراد جامعه ما با هم اختلاف پیدا میکنند این اختلاف به نزاع تبدیل میشود. در گذشته به این شکل و به این شدت نبود. این را بین زن و شوهر، بچه ها، معلم و شاگرد، کارفرما و کارگر و... میبینیم. البته سطح دیگری از بداخلاقی هم بین مسئولان و مدیران و کارگزاران وجود دارد.
بخشی از این بداخلاقیها را در فضای مجازی میبینیم. به دلیل اینکه این فضا دو ویژگی دارد. یکی اینکه نو و جذاب است و دوم اینکه اغواگرایانه و افشاگرایانه است. چون تازه است مردم هرچه در این فضا بگویند طلب میشود و خودش را هم به عنوان افشاگر جلوه داده است. کاربر دنبال موارد عجیب و غریب میگردد که هایلایت کند و همه هم آن را لایک میکنند. اما وقتی مدتی از این فضای مجازی بگذرد قدرت افشاگری و تازگیاش را از دست میدهد و جامعه به واقعگرایی میرسد و فضای مجازی قدرت تخریبش را از دست میدهد. مانند آنچه درباره ماهواره با آن مواجه بودیم. ماهواره ابتدا قیل و قالی ایجاد کرده بود و حالا از حساسیت افتاده و حساسیت آغازین را ندارد. فضای مجازی هم به مرور به همین شکل تغییر میکند.
بداخلاقی جامعه نتایج بلند مدت هم دارد. جامعه بداخلاق میتواند خسته، افسرده، عصبانی و ناامید شود. چیزی که اکنون هم در جامعه میبینیم اما اینکه میگویم ما دچار فروپاشی اخلاقی نشدهایم نشانهها و دلایلی دارد. اینکه ما هنوز میل به تغییر داریم، ارادهای به بهبود داریم و تلاش میکنیم زیستمان را ادامه دهیم نشان میدهد هنوز اخلاق در جامعه ما وجود دارد. اینکه دینباوری را ادامه میدهیم و موج بزرگی از مردم ما راهی کربلا میشوند هم از همین نشانههاست. اگر اخلاق فروریخته بود این را نباید میدیدیم. مردم هنوز ازدواج میکنند، فرزند دارند و به سالمندان توجه میکنند، ولی بداخلاقانه. فرزندانشان را تربیت میکنند، ولی با بداخلاقی. یعنی از ادامه زندگی دست برنمیدارند.
بسیاری از این بداخلاقیها از طریق آموزش یا تغییر شرایط قابل رفع است. اگر نظام حقوقی ما اصلاح شود به جای اینکه برای هر اختلاف کوچکی دعوا کنیم به نظام حقوقی مراجعه میکنیم یا میبینیم ارزش پیگیری را ندارد و آن را رها میکنیم. در صورتی که اکنون اختلافات کوچک را به نزاع میکشانیم. به جامعه باید توجه داد که بداخلاق شده و مسئولیتپذیریاش را بالا برد. تذکر دادن، آموزش دادن و تربیت کردن و از نتیجه بداخلاقی و بیاخلاقی مردم را مطلع کردن باعث میشود جامعه به اخلاق بهتر دست پیدا کند.
از سوی دیگر اگر شرایط زیست جامعه عوض شود یعنی رونق اقتصادی داشته باشیم، تحریمها به پایان برسد و کار و ثروت وجود داشته باشد بداخلاقی کمتری خواهیم داشت.