سرویس سیاسی جوان آنلاین: «مشارکت حداقلی در انتخابات» راهبرد اصلی غرب در قبال آوردگاههای انتخاباتی مختلف در ایران و به تبع آن رسانههای فارسیزبان وابسته به مراکز جاسوسی امریکا و انگلیس و برخی از رسانههای نشانهدار داخلی از ماهها قبل بوده است، به طوری که طی روزهای اخیر مهمترین ابزار برای منصرف کردن مردم از حضور جهت مشارکت در انتخابات «نوشتن ناکارآمدی یک جریان خاص» در عرصه اجرایی- قانونگذاری، به پای حاکمیت سیاسی کشور است.
راهبرد دشمنان انقلاب اسلامی از «اصل تشکیک در سلامت انتخابات» به صورت نرم و غیرمحسوس به «ایجاد تردید در کارایی و کارآمدی نظام اسلامی» است، به طوری که اگر تا چندی قبل و به ویژه بعد از انتخابات مجلس ششم، یک جماعت داخلی با همراهی و حمایتهای گسترده غرب، دستورالعملهایی از جمله تحریم انتخابات و تشکیک در سلامت را دنبال میکردند در انتخابات یکیدو دوره اخیر «ایجاد تردید در کارایی و کارآمدی نظام اسلامی» مهمترین هدف به شمار میآید.
راهبرد سابق؛ راهبرد مدرن
از انتخابات مجلس ششم به بعد که شورای نگهبان برخی از نمایندگان افراطی آن مجلس را به دلایل قانونی از جمله ایجاد انسداد سیاسی- اجرایی در کشور ردصلاحیت کرد، جریان غربگرای داخلی تلاش کرد با اتهامافکنی نسبت به شورای نگهبان، اصل انصاف و بیطرفی اعضای این شورا و تصمیمگیری آن را به دلیل حمایت از نامزدهای جریان رقیب زیر سؤال ببرد، چنین روشی در انتخابات مجالس هفتم، هشتم، نهم و حتی دهم نیز تکرار شد و در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم نیز چنین روشی را در پیش گرفتند تا جایی که رسانههای فارسیزبان بیگانه نیز در تمام انتخابات مورد اشاره اصل تشکیک در سلامت انتخابات و ناظر آن را با به کارگیری عباراتی مانند «مهندسی انتخابات»، «تقلب در انتخابات»، «ردصلاحیتهای گسترده» و «کمیته صیانت از آرا» و نظایر آن دنبال میکردند.
در هر کدام از انتخابات مورد اشاره که نامزدهای طیف غرب باور داخلی حائز اکثریت آرا شد و در جایگاه نمایندگی مردم چه در عرصه مجلس شورای اسلامی و چه ریاست جمهوری و حتی شورای شهر، تلاش کردند تا اهداف جناحی و حزبی را در اولویت قرار داده و منافع ملی کشور را مورد بیمهری قرار دهند.
تغییر فاز با حفظ اصول سابق
اوج ایجاد تردید در سلامت انتخابات و ایجاد شبههافکنی نسبت به بیطرفی شورای نگهبان را میتوان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مشاهده کرد، چند ماه مانده به روز برگزاری انتخابات سال ۸۸، از تریبون رسمی نماز جمعه تهران، ضرورت شکلگیری کمیتهای به نام «کمیته صیانت از آرا» مورد اشاره قرار گرفت و نهایتاً خروجی چنین روشی ایجاد آشوب و شورشهای گسترده در کشور به مدت هشت ماه بود. از آن سال تاکنون «اصل تشکیک در سلامت انتخابات» توسط رهبران و تئوریسینها و رسانههای وابسته به جریان غربگرای داخلی، همواره مهمترین راهبرد انتخاباتی آنها به شمار آمده است، اما همانطور که اشاره شد طی انتخابات برگزار شده از سال ۹۲ تاکنون به رغم حفظ چنین رویکردی «ایجاد تردید در کارایی و کارآمدی نظام اسلامی» را اولویت اصلی خود قرار داده است، آن هم بر اساس این تلقی که اگر جامعه نسبت به کارایی و توانمندی ارکان اصلی نظام اسلامی ناامید شود و به این قطعیت برسند که روی کار آمدن نامزدهای هر کدام از جریانات و احزاب داخلی هیچ گونه تاثیری بر فضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و معیشتی کشور ندارد و در هر شرایط و موقعیتی نظام اسلامی فاقد کارایی لازم برای مرتفع کردن مشکلات کشور است.
بازیگران اصلی
مهمترین ابزار برای ساختن چنین ذهنیتی در افکار عمومی کشور آن است که مقامات رسمی وابسته به جریان غربباور داخلی در هر جایگاهی، چه با تصریح و چه با تلویح و زبان کنایه و طنز، در لباس نقد و دلسوزی سلامت انتخابات را زیر سؤال برده و پس از آن با به کارگیری اصول عملیات روانی مانند «فرافکنی»، «ایجاد حس ترحم در مردم به واسطه مظلومنمایی» و «آدرس غلط دادن به افکار عمومی» ارکان اصلی نظام و نهادهای انقلابی کشور را مقصر شرایط موجود معرفی کرده و خود را در حد آبدارچی نظام تنزل جایگاه دهد.
راهبرد اساسی چیست؟
عدم ارائه لیست منسجم نیز ارتباط معنایی مشهودی با راهبرد اصلی این جریان در انتخابات پیش رو دارد، به این معنا که عدم ارائه لیست اساساً به دلیل ردصلاحیت نامزدهای متصل به این طیف افراطی در عرصه انتخابات نیست و چنین تاکتیکی تنها برای ایجاد ترحم در افکار عمومی، فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد بحثبرانگیز دولت و مجلس متبوع آنها و پافشاری بر راهبرد سابق مبنی بر تشکیک در سلامت انتخابات است. اما از آنجایی که اکثریت نامزدهای وابسته به این جریان در تهران و سایر استانها تأییدصلاحیت شدهاند و حتی طیف کارگزاران لیست ۳۰ نفرهای از این افراد را به عنوان لیست نهایی تهران معرفی کرده است، تشدید یک باور تصنعی درباره نظام اسلامی است مبنی بر اینکه، تصاحب کرسیهای مجلس نیز تغییر آنچنانی در عرصه اقتصادی، سیاسی و معیشتی کشور ایجاد نمیکند چراکه تنها راه تغییر ایجاد تحولات اساسی در مبانی و اصول انقلاب اسلامی است.