سرویس سیاست جوان آنلاین: قریب به صد سال پیش طلبه روشنفکر شدهای به نام تقیزاده که بعدتر در زمان پهلوی و پس از کنار گذاشتن مسلک طلبگی به منصب ریاست سنا و سفیر ایران در بریتانیا هم رسید راه حل مشکلات کشور را در یک جمله خلاصه کرد و گفت: «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد!»
دیری نپاید که تبلیغات او و سپس همفکرانش و تصویرسازیهای هالیوودی این جمله را در ذهن ملت نشاند و بسیاری غصه خوردند که چرا ما فلان و فلانمان مثل فلان غربیها نیست که اگر بود غصهای نداشتیم. اما حالا در جهان پساکرونایی این توهمات رویایی به وضوح بر میز محک کشانده شدهاند و به نظر میرسد در این راستیآزمایی اقبالی ندارند.
ملتهای در حال توسعه بسیاری نیز همچون ملت ایران تصور داشتند کشورهایی چون انگلیس، آمریکا، آلمان، سوئیس و... که در اوج توسعه و قدرت جهان هستند هیچگاه همچون ما دچار بحران نمیشوند و اگر هم بنا بر هر دلیلی مشکلاتی از قبیل مشکلات ما برایشان ایجاد شود، به دلیل زیرساختهای قدرتمند و اقتصاد قوی در کمتر از یک یا دو روز بحرانها را پشت سر میگذارند.
این گزاره نه فقط در میان عموم ملتها بلکه در ذهن بسیاری از روشنفکران و اساتید دانشگاه نیز رخنه کرده بود. آنها چنان تصویر پر نقش و نگاری از آرمانشهرهای آمریکایی و اروپایی برای ملت ایران ساخته بودند که گویا سر تا پای آنها در رفاه است و هر فلاکت و بدبختی که وجود دارد برای ایرانی جماعت است و کلید این بدبختیها هم جمهوری اسلامی!
حالا، اما واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. فی المثال امروز
سی.ان.ان در گزارشی نشان داده است آمار تعداد مبتلایان به کرونا و فوتیهای در اثر این ویروس در بریتانیا بدین دلیل نسبت به سایر کشورهای اروپایی پایینتر مینماید که طبق اعلام دولت بریتانیا سیستم بهداشتی این کشور فاقد توان کافی برای گرفتن تست از همه مشکوکان به کرونا است. یا همگان در شبکههای اجتماعی شاهد عکسها و کلیپهایی بودیم که نشان میداد پرستاران اروپایی و آمریکایی به دلیل کمبود لباسهای محافظتی مخصوص، مجبور به استفاده از کیسههای زباله بودند.
البته این حرف بدین معنا نیست که کشورهای توسعه یافته هیچ برتری بر کشورهای در حال توسعه ندارند و آنچه که آنها بدان نائل گشتهاند، پوچ و بیارزش است؛ بلکه مراد این است که تصورات تقیزادهای از آن کشورها را کنار بگذاریم و فهم کنیم که بسیاری از مشکلات ویژه ایران نیست که با تغییر یک سیاست یا یک دولتمرد بتوان آن را حل کرد بلکه مدلهای توسعه مطرح در جهان هم با وجود پیشرفتهایی که داشتهاند و سازوبرگهای رفاهیای که فراهم آوردهاند همچنان در حل مشکلات اساسی ناتوانند؛ پس روشنفکران ما باید به جای سادهاندیشی، خود ذلیلپنداری و پوشاندن تنبلیهای خود زیر نقنقهای تقیزادهای، دست از فریب آرمان و رویای ایرانی بردارند و با واقعبینی به فکر چگونگی حل مشکلات و ساختهای درونی قدرت باشند.