با پایان سفر مکرون رئیسجمهور فرانسه و فندرلاین رئیس کمیسیون اروپا به چین که با آغاز تمرینات نظامی چین در نزدیکی تایوان همراه شد، مکرون در گفتگو با پولیتیکو ضمن تأکید بر خودمختاری استراتژیک اروپا و فاصله گرفتن از مسیر دستنشانده آمریکا شدن، اظهار میدارد که خطر بزرگ برای اروپا این است که با بحرانهایی درگیر شود که به آنها مربوط نیست! وی همچنین میگوید که اروپا باید وابستگی خود را به فراسرزمینی بودن دلار آمریکا کاهش دهد. اظهارات مکرون انعکاسی است از راهبرد او در سفر به پکن؛ سفری که اورسلا فندرلاین رئیس کمیسیون اروپا نیز او را همراهی مینمود؛ سفری مشترک که قرار بود بازتابدهنده راهبرد واحد اروپا در قبال چین باشد، اما در واقعیت گسلهای اروپایی را بیش از پیش آشکار نمود.
اورسلا فندرلاین پیش از سفر به چین، در اظهاراتی پکن را متهم کرده بود که در حال وابسته کردن جهان به خود بوده و اتحادیه اروپا باید از روابط با چین خطرزدایی نماید. همچنین چین را متهم به سرکوبگری در داخل نموده و روابط پکن و بروکسل را دشوار و دور خوانده بود. در واقع رئیس کمیسیون اروپا راهبرد اتحادیه اروپا را در قبال چین، حول محور خطرزدایی اعلام مینماید. راهبردی که با استقبال آتلانتیکگرایان در اروپا مانند دولتهای اروپای شرقی و منطقه بالتیک مواجه شده و برخی از کارشناسان این راهبرد را نشانهای از عزم فندرلاین برای رسیدن به جایگاه دبیر کلی سازمان آتلانتیک شمالی قلمداد نمودند. اما در پکن وضعیت به گونه دیگری رقم میخورد. برای نشان دادن وحدت اروپایی، فندرلاین به همراه مکرون عازم پکن میشود برخلاف سفر صدراعظم آلمان به پکن در نوامبر ۲۰۲۲. مکرون در پکن ضد روسیه سخن گفته و از رئیسجمهور چین میخواهد که پوتین را سر عقل بیاورد، اما هیئت تجاری ۶۰ نفره همراه او در پکن نشان میدهد که برای مکرون نه جنگ اوکراین مسئله است و نه رفتار روسیه؛ بلکه مسئله اصلی تجارت است وگرنه با کدام اهرم و امتیاز، پاریس میتواند روابط راهبردی پکن-مسکو را به چالش بکشاند یا پکن را وادار به مداخله در مسیر مقاصد غرب در جنگ اوکراین نماید؟ مکرون همچنین به مدت شش ساعت با رئیسجمهور چین مذاکره غیررسمی و محرمانه داشته و از چای معطری که با آن پذیرایی میشود، ابراز رضایت نموده و از تغییر در جهان گفته و خواستار تعامل با چین در چهارچوب این تغییرات جهانی میشود. مواضعی که با استقبال پکن روبهرو میگردد.
در نقطه مقابل، فندرلاین که در چهارچوب راهبرد خطرزدایی از روابط با چین و به نمایندگی از جبهه مقابل چین در جنگ سرد جدید به پکن رفته بود در حاشیه قرار میگیرد. با پایان سفر، خشم آتلانتیکگرایان از مکرون بیشتر و بیشتر میشود. مکرون متهم میشود به گشودن کامل آغوشش به روی چین و ایجاد شکاف در اتحادیه اروپا با حرکت در خلاف مسیر اتحادیه که فندرلاین آنرا اعلام کرده بود؛ شکافی که فرانسه و آلمان در یک طرف آن قرار دارند و آمریکا و کشورهای شرق اروپا در طرف دیگر؛ طرف اول متهم میشود به تعامل با رقیبی که در نقطه مقابل غرب در جنگ سرد جدید قرار گرفته است؛ تعاملی که همانند وابستگی گازی آلمان به روسیه، مسیر را این بار برای وابستگی راهبردی به چین فراهم نموده و مخاطرات ژئوپلیتیک را برای اتحادیه اروپا به وجود خواهد آورد. اما واقعیت آن است که جذابیتهای اقتصادی رابطه با چین و سمتوسوی تحولات جهانی، مکرون را به این نتیجه میرساند که بازی کردن در نقش یک گلیست و از استقلال فرانسه و اروپا گفتن مزایای بیشتری برای پاریس دارد تا به دنبال واشنگتن و بروکسل حرکت کردن و در مقابل پکن صفآرایی نمودن. برخی از کارشناسان اروپایی نیز خشم از مکرون را ریاکارانه خوانده و اظهار میدارند در شرایطی که سایر دولتهای اروپایی مسیر تعامل دوجانبه با پکن را هموار ساخته و از آن نفع میبرند چرا پاریس باید خلاف مسیر دیگران حرکت کند و از مزایای تعامل با پکن محروم شود؟
دوگانگی راهبردی اروپا در قبال چین که در سفر مشترک مکرون و فندرلاین به پکن انعکاس یافت، بهمثابه سیگنال ضعیفی به دولتهای آسیای جنوبی و جنوب شرق نیز محسوب میشود؛ دولتهایی که آمریکا درصدد ایجاد زنجیرهای نظامی-آبی از آنها برای مهار راهبردی چین است. تحولات بینالمللی پویاتر و پیچیدهتر شده و ضعفهای راهبردی غرب نیز بیش از پیش در حال آشکار شدن است.