جوان آنلاین: کلاس عمومی به چرت زدن گذشت و کلاسهای اختصاصی در بهترین حالت به جزوه نویسی، البته اگر با چشم باز نخوابد! اگر هم که بتواند با چشم باز بخوابد به هر حال تلفن همراه را که از آدمیزاد نگرفتند. انتهای کلاس از روی جزوه بچه زرنگ کلاس یا تخته یک عکس میگیرد!
سیاسی نیست، اما خب سیاسیها را دوست دارد و، چون سیاسیها را دوست دارد به هر حال در برخی جلسات باید ابراز علاقه خود را نشان دهد. حالا اینکه کدام طیف را دوست دارد قطعاً به خودش مربوط است!
همانطور که در مورد شرایط تحصیل اکثر کشورهای دنیا میداند، سریالها و فیلمهای همان کشورها را هم دنبال میکند و البته لیگ جا مانده هم باقی نمیماند و از نتایج آن مطلع است تا دست پر وارد جلسات دانشجویی شود!
عاشق جمله کوتاه «خسته نباشید» است. درتمام طول عمرش به اندازه سالهای دانشجویی از این عبارت استفاده نکرده است، به ویژه ۱۰ دقیقه پایانی کلاس که بارها و بارها به استاد میگوید «خسته نباشید» البته استاد هم کم نمیآورد و میگوید «شما هم خسته نباشید» و این چرخه در ۱۰ دقیقه آخر کلاس تقریباً بین ۱۰ نفر از دانشجویان رواج دارد!
در تمام اعتصابات غذایی شرکت میکند، ساعت ناهار و نماز که میشود به زمین و زمان ناسزا میگوید، اما عمدتاً هر روز که در دانشگاه است، حداقل دو پرس غذا میخورد!
یک، دو، سه عاشق میشود. البته که نتایج ازدواجهای دانشجویی دوام بالای زندگی است، اما به هرحال اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او در تمام مقاطع دانشجویی ادامه دارد!
به عنوان قشر فرهیخته جامعه محسوب میشود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانهها خانه به آنها نمیدهند و هزاران خروجی مسئلهدار برای آنها میتراشند و در نهایت به خوابگاه میرسند داستانهای بیپایانش. کار گروهی میکند، اما درست سر جلسه امتحان و برای مشورت گرفتن! به هر حال مشورت امری واجب و ضروری است حالا اینکه کجا و در چه زمانی باشد، چندان اهمیتی ندارد!
کمتر کسانی به غیر از این قشر پیدا میشوند که مصداق دقیق «حضور غایب» باشند. نیستند، اما حاضری آنها حتماً بهدست دوستان درج میشود!
کل مطالب ترم را در یک صفحه خلاصه میکند که شب امتحان مرور کند، اشکالی هم ندارد (البته اگر از همین یک برگه، یک سوم به تقلب اختصاص پیدا نکند) در انتها هم ۵۴ درصد برگههای امتحانی حاوی یادداشتهایی است که هیچ ارتباطی به سؤالات امتحانی ندارد و مراتب تشکر و قدردانی از زحمات یک ترم استاد حتماً در انتهای برگه میآید.
دور از انصاف است که بگوییم همه کاری انجام میدهند جز اینکه درس بخواند، نه! درس هم میخوانند و البته که باز هم باید از واژه «همه» استفاده کرد و نوشت «همه» آنها اینطور نیستند.
میگویند نسل دانشجوی درسخوان در خطر انقراض است، اما باید گفت به هر حال هستند کسانی که سعی دارند پرچم فرهیختگی را بالا نگه دارند. همان کسانی که سعی دارند از هم صنفان و همانندان خود بیشتر بدانند و بفهمند. افرادی که توانستهاند درک کنند پا به دنیای جوانی گذاشتهاند و باید اقتضائات سن خود را بدانند و آن را رعایت کنند.
هیچ کس نمیداند چرا آزمون چند ساعته کنکور ملاک فضیلت یا همان به بلوغ رسیدن شده است. گویی با مهر قبولی که همه برای گرفتن آن عجله دارند تا مهر پایانی بزنند بر ۱۲ سال نقشی که چندان هم دلخواه نبود و حالا به موفقیتی به نام «بزرگ شدن» رسیدهاند! چه تعداد از همه ما زمانی که وارد دانشگاه شدیم، هدفمند بودیم و میدانستیم قرار است کجا برویم و چه کاری انجام دهیم؟! تعریف از دانشجو بودن داشتیم و ملاکی برای فرهیختگی تعریف کردیم؟! این روزها هم تجملات و پز دادن از دایره دانشجویی فاصله نگرفته است، گویی که اسباب فرهیختگی عطر و ادکلن، لب تاب و ماشین شخصی؛ عینک ریبن و... است!
هرچند که باید گفت فضیلت و موفقیت در این نیست که سراسر عمر خود را به خواندن و نوشتن و یاد گرفتن سپری کند و در واقع هیچ آدمی با عقل سلیم صرفاً پا در چنین مسیری نمیگذارد که با وجود علایق طبیعی و میل به لذت طلبی و تمتع از حیات از همه اینها دست بکشد و فقط به دنبال تحصیل علم با همه زحمات و سختیهایش برود! حرف این است که همان عقل سلیم میگوید برای رسیدن به فضیلت و بسا موفقیت یکی از راههای پیشرفت، حصول علم و دانش است و این مسیر شاید بتواند از راه درست افراد را برای رسیدن به اهداف زندگی یاری دهد که اگر جز این باشد، قرار گرفتن در چنین مسیری و چشمپوشی از همه آنچه که میتواند لذت دوران جوانی باشد چندان درست نیست و اتفاقاً هدر دادن عمر است. خلاصه کلام اینکه اگر دانشجو هستی، پس دانشجو باش!