جوان آنلاین: دوران دانشجویی به لحاظ سن جوانی، سلامت روحی و جسمی بهترین دوران برای تشکیل زندگی متأهلی است. فرصتی استثنایی برای رسیدن به یک زندگی موفق، اما گذران همزمان درس و تحصیل به این آسانیها هم نیست و نیاز به حمایت دارد. حمایتی دو سویه هم از سوی مسئولان دانشگاه و هم از سوی خانوادهها. هر چند قشر دانشجو به لحاظ مطالعه و تحقیق دیدگاه نظرات کاملتری برای شروع زندگی مشترک دارند، اما به قول معروف با حلواحلوا کردن دهان شیرین نمیشود و در شیرینی زندگی مشترک آنها لازم است والدین و مسئولان دانشگاه نیز سهمی داشته باشند تا دوران تحصیل توأم با زندگی مشترک با کمترین دغدغه پشتسر گذاشته و آیندهای روشن برای آنها رقم زده شود. علی زارع متولد ۶۴ فارغالتحصیل مقطع دکتری در رشته مدیریت صنعتی است. ماجرای ازدواج او در مقطع دکتری با دانشجویی در رشته علوم تربیتی از دانشگاه علامه طباطبایی اتفاق افتاده است. او میگوید زمان ازدواج حداقل درآمد و امکانات مالی را داشته است، ولی حمایتهای خانواده همسر و همراهی مسئولان دانشگاه موجب شد تا زندگی مشترکشان با همان حداقلها شروع شود. به اعتقاد وی زندگی متأهلی در دوران دانشجویی بدون مشکل نیست، اما میتوان با مدیریت و یاری مسئولان دانشگاهی این فرصت طلایی را غنیمت شمرد و آن را ارزان از دست نداد، چراکه خداوند انسان را بر چیزی مکلف نمیکند، مگر آنکه خود او در انجام این تکلیف یاریگر وی باشد. او در حال حاضر در یکی از دانشگاههای کشور مشغول تدریس و تحقیق است. گفتگو با این استاد دانشگاه را پیشروی دارید.
آشنایی با همسرتان در چه سالی رقم خورد؟
سال ۹۲ به واسطه معاونت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در کوی دانشگاه تهران با همسرم آشنا شدم. همسرم در رشته علوم تربیتی در دانشگاه علامه در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل و خانوادهام در یکی از شهرستانهای استان فارس زندگی میکردند. به همین خاطر حاج آقای علمخواه، مسئول معاونت نهاد مقام معظم رهبری در کوی دانشگاه تهران یکی دو جلسه همراه بنده به منزل پدر همسرم آمدند و مقدمات اولیه که چیده شد، خانوادهها با هم آشنا شدند؛
و بعد؟
جلسات آشنایی و خواستگاری تقریباً مصادف با زمستان سال ۹۲ بود. بعد از رضایت خانواده همسرم، عقدمان در حرم مطهر و نورانی امیرالمؤمنین (ع) در نجف اشرف انجام شد و حدود هشت ماه بعد در تابستان سال ۹۳ زیر یک سقف رفتیم. دو سالی در خوابگاه متأهلی بودیم. من در یک شرکت خصوصی به صورت پارهوقت کار میکردم و حقوق ماهانه حداقلی داشتم. پسانداز اندکی هم داشتم، پدر و مادرم نیز توان مالی نداشتند که مرا کمک کنند، با همین حداقل درآمد و پسانداز زندگیمان را شروع کردیم.
همسرتان و خانوادهشان با این شرایط کنار آمدند و سختگیری و مخالفتی نداشتند؟
خیر. در همان جلسات اول کاملاً مشخص بود مهمترین چیزی که برایشان اهمیت دارد، ایمان، صداقت و درستکاری است. البته در مورد کار و شغلم صحبت شد، اما آنها تنها انتظارشان از خود من بود. این جمله همیشه از طرف این بزرگواران تکرار میشد که خداوند رزق و روزیتان را میرساند. خودم نیز وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم این مضمون از قرآن را همیشه به یاد داشتم که خداوند فرموده است: اگر فقیر هم هستید ازدواج کنید ما از فضل خودمان به شما روزی میدهیم و شما را غنی میکنیم.
از فضای خوابگاه متأهلی برایمان بگویید.
فضای خوابگاه متأهلی فضای بسیار صمیمی بود که حدود ۴۰زوج جوان زندگی میکردند و همه در یک سن و سال بودیم. بعضی از دوستان و همسایهها صاحب فرزند هم شده بودند و فضای بسیار خوب، شاد و معنوی حاکم بود. یکسال بعد جای دیگری مشغول شدم که درآمدش بیشتر از شغل قبلی بود. با پساندازی که داشتیم و باگرفتن وام توانستیم خانهای اجاره کنیم.
چند فرزند دارید؟
بعد از سه سال خداوند اولین فرزندمان را به ما هدیه داد و حالا دو دختر شش و دو ساله داریم.
از حمایت مسئولان دانشگاه علاوه بر خوابگاه متأهلی بگویید.
برگزاری مراسم ازدواج دانشجویی، سفر به مشهدمقدس و همچنین حمایتها و واسطهگری و کلاسهای مشاوره پیش از ازدواج نهاد مقام معظم رهبری در کوی دانشگاه تهران از حمایتهای شاخصی بود که بسیار در زندگی متأهلین تأثیرگذار بود.
آیا گذران تحصیل در دوران مجردی و متأهلی تفاوتی داشت؟
اوایل دوره متأهلی که دوره نامزدی هست، به دلیل تحولی که در زندگی طرفین ایجاد میشود، برنامهریزی قویتری برای مدیریت بهتر زندگی متأهلی و تحصیل میطلبد، اما بعد از چند ماه طرفین میتوانند مدیریت بیشتری روی ترکیب زندگی شخصی و تحصیل خودشان داشته باشند. من هم سعی میکردم تعادلی بین زندگی و تحصیل برقرار کنم. نکتهای که به آن معتقدم، این است وقتی فردی در زمان دانشجویی متأهل میشود همسرش خیلی بهتر و بیشتر، تلاشها و سختیهایی که دانشجو برای تحصیل و زندگی متحمل میشود را درک میکند، به همین خاطر قدر یکدیگر را بهتر میدانند؛ یعنی این زندگی با تشریک مساعی جلو میرود، ساخته میشود و قدر زندگی مشترک بیشتر لحاظ میشود. من در دوران متأهلی، مراحل سختی همچون امتحان زبان مخصوص دانشجویان مقطع دکتری، دفاع از پروپوزال که خودش یک ماراتون بود و در نهایت نوشتن رساله و دفاع از رساله را همزمان با کار و تحصیل و زندگی مشترک و بچهدار شدن با موفقت گذراندم. قطعاً نسبت به دوره تجرد برنامهریزی بهتری میخواهد. نکتهای که هست اینکه متأهلها قدر زمان را بیشتر میدانند و اگر مجرد بودیم بخش زیادی از زمان به بطالت میگذشت. به نظرم برد با دانشجویان متأهل است که همزمان دو مهم را پیش میبرند.
به نظر شما دغدغه اصلی دانشجویان برای تشکیل زندگی چیست و چگونه میتوان آنها را حمایت کرد؟
بهترین کمک به زوجهای جوان، کمک در حوزه مسکن و اشتغال است. دانشجویی که اشتغال داشته باشد، انگیزه و جرئتش برای ازدواج بیشتر است. باید زمینه اشتغال دانشجویان هر چند در مشاغل پاره وقت ایجاد شود. احداث خوابگاههای متأهلی در دانشگاهها به نحوی که دانشجو بتواند حداقل به مدت دو تا سه سال در یک خوابگاه اسکان پیدا کند، مشوق خوبی است. مورد بعدی وامهای قرضالحسنه است که صندوق رفاه دانشجویان میتواند هم در حوزه معیشت و هم در حوزه اسکان اعطا کند، البته به نحوی که پاسخگوی اجاره حداقل یک واحد کوچک باشد. مورد دیگر مشوقهایی در حوزه فرزندآوری از طرف دولت، وزارت علوم و صندوق رفاه دانشجویان به دانشجویان است، مانند اعطای زمین و اعطای خودرو. مسئله دیگری که به مثابه یک عامل دافعه در ازدواج دانشجویی نقشآفرینی میکند، بحث هزینههای مراسم ازدواج است. اگر تشکلهای مردم نهاد و نهادهای دولتی بتوانند امکانات و مکانهایی ایجاد کنند که به صورت عامالمنفعه به جوانها بهخصوص دانشجویان خدمترسانی کنند و در برگزاری مراسمات عقد و ازدواج دانشجویان به صورت رایگان کمک کنند، خیلی در تسهیل و تشویق آنها به ازدواج اثرگذار خواهد بود. این امکانات میتواند موجب شود بخش زیادی از هزینههای شروع زندگی مشترک صرف اسکان و امورات واجب زندگی شود. افزایش وام ازدواج و طولانیکردن بازه بازپرداخت اقساط هم راهگشاست. به خصوص در اوایل زندگی برای خرید جهیزیه و مهیاکردن مکانی برای اسکان.
دانشگاهها هم اگر بتوانند تسهیلاتی برای دانشجویان متأهل قائل شوند، بسیار ارزشمند و راهگشاست. مثلاً در تعداد سنوات تحصیلیشان کمک کنند. فشار تحصیلی به ویژه در مقطع دکتری تا حدود زیادی وجود دارد، بنابراین اگر برای دانشجویان متأهل به ویژه در مقطع دکتری تخفیفات یا تسهیلات یا در اعطای مرخصیهای تحصیلی به دانشجویان به خصوص دانشجویان خانم مانند مرخصی بارداری امتیازاتی در نظر گرفته شود، مشوق خوبی برای تصمیمگیری در ازدواج خواهد بود. اگر برای خانوادهها هم مقدور بود از کمکهای مالی و دیگر حمایتها دریغ نکنند و این فرصت طلایی را از فرزندانشان به خاطر مسائل ناچیز نگیرند.
چه صحبتی با دانشجویانی دارید که درباره ازدواجشان تردید دارند؟
این فرصت را از دست ندهند. وقتی به خودم فکر میکنم، افسوس میخورم کهای کاش در سن ۲۳ یا ۲۴ سالگی ازدواج میکردم و سن ۲۸ سالگی دیر است. بعد از گذشت حدود ۱۰ سال از زندگی مشترکم معتقدم اگر دانشجویان و جوانها به خدا توکل کنند، قطعاً خدا کمکشان خواهد کرد. اعتقاد داشته باشند که خداوند خلف وعده نخواهد کرد. حالا که یک خانواده چهار نفره هستیم، مطمئنم اگر ازدواج نکرده بودم شرایط اقتصادیام خیلی بدتر از وضعیت فعلی بود. هر عضوی در خانواده یعنی همسر و فرزندان رزق و روزی خودشان را دارند و روزی و برکات را بر خانواده جاری میکنند. ازدواج به زندگی انسانها سر و سامان میدهد و انسانها یک شریک در راه تعالی معنوی و حتی تعالی دنیوی در کنار خودشان خواهند داشت. در دین اسلام خداوند مرد را موظف به تأمین نفقه همسر و پرداخت هزینهها و مخارج او و فرزندانش قرار داده است، قطعاً خداوند انسان را بر چیزی مکلف نمیکند، مگر آنکه خود او در انجام این تکلیف یاریگر وی باشد.