جوان آنلاین: در سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی به سر میبریم و این موسم، فرصتی برای معرفی اثر «بچه خانیآباد» است. این پژوهش توسط زهره زارعی و مهدی حق بین انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن اهتمام ورزیده است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب، به نکته پیآمده اشارت برده است: «زاده محله خانیآباد تهران بود، با مردم بود و برای مردم. فرزند مادران و پدرانی بود که در رنج فقدان فرزند، بر سیمای او بوسه محبت نثار میکردند و رفیق و برادر آنانی که با دیدنِ سیمای او، کمبود عزیزشان را فراموش میکردند. نان شب بود برای فقرا. از سیاست نیز، چون ورزش، پاکی، صداقت، راستی و درستی را مطالبه میکرد. تختی دروازههای سیاست را بر ورزش گشود و دروازههای ورزش را بر مردمداری، فتوت، جوانمردی، صداقت و مردانگی. خیلیها نمیفهمیدند که تختی چه کرده است با دلهای مردم که این چنین دوستش دارند. نمیدانستند که چرا وقتی به جایی میرود، مردم پشت درها منتظرش میشوند تا او را ببینند. وقتی با ماشین سر چهارراه میایستد، افسر راهنمایی چراغ را به خاطر او عوض میکند. حتی وقتی شکست میخورد، مردم باز قلمدوشش میکنند و در خیابانهای شهر میگردانندش و روی تابلوها مینویسند: برای آنکه تختی نگرید، همه بخندیم!... هنوز هم خیلیها نمیدانند. هر که بود، هر چه افتخار آفرید و هرگونه که مُرد، در قلبهای مردم ماندگار ماند....»
«بچه خانیآباد» در بخشی از خود، در باب کمک جهان پهلوان تختی به زلزله زدگان بوئین زهرا چنین آورده است: «دهمین روز از شهریورماه ۱۳۴۱، زلزله مهیبی منطقه بوئینزهرا واقع در استان قزوین را لرزاند. فردای آن روز، روزنامهها از کشته و زخمی شدن هزاران نفر خبر دادند. اطلاعات نوشت: زلزله دیشب، چند هزار نفر را مقتول و مجروح کرد. خبرنگار اعزامی این روزنامه از محل حادثه گزارش داد: من اکنون شاهد مهیبترین و فجیعترین حادثه هستم! کشتهشدگان و مجروحین آنقدر زیادند که گویی اینجا بمب انداختهاند! همین روزنامه در شماره ۱۲ شهریور خود نوشت: در بسیاری از دهات، مجروحین هنوز در زیر آفتاب و بیپناه هستند و صدای ضجه از هر طرف به گوش میرسید. در شرایطی که اوضاع زلزلهزدگان بسیار بد بود، گروههای جهادی مردمی شکل گرفتند، تا به کمک مردم بشتابند. در این میان، اما یک شخصیت مردمی بیش از همه تلاش کرد، او کسی نبود جز جهان پهلوان غلامرضا تختی. وقتی خبر زلزله قزوین به تهران رسید، آقا تختی سریع چند نفر از دوستانش را جمع کرد و یک وانت تهیه کرد، تا کمکهای مردمی را جمعآوری کند. خودش هم یک سینی بزرگ در دست گرفت و از سر خیابان عباسآباد راه افتاد. مردم به خاطر جایگاه و وجهه پهلوان تختی، سیل کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را روانه کردند. آقا تختی قبل از این اقدام، طی اطلاعیهای آمادگی خود را برای کمک به زلزلهزدهها اعلام و از مردم درخواست کرده بود: به خواهران و برادران آسیب دیده خود به هر نحوی که امکانپذیر است، مساعدت نمایند. میگویند در چهار راه جمهوری، وقتی جهانپهلوان مشغول جمعآوری کمکهای مردمی بود، پیرزنی رهگذر چادرش را برداشت و به تختی داد و گفت: من فقط همین چادر را دارم! اشکهای پهلوان سرازیر شد و مردم هم به گریه افتادند! یکی از روزنامهها نوشت: پیرزنی بعد از ۶۰ سال به خاطر تختی و برای کمک به زلزلهزدگان، کشف حجاب کرد!....»