کد خبر: 1209486
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۰۵:۲۰
دکتر نادر صادقیان، جامعه‌شناس:
در خانواده باید حقوق فرد را به درستی شناخت و محقق کرد، چراکه اگر فردی در خانواده فکر کند مورد تبعیض و تحکم قرار گرفته است، انباری از ناکامی‌ها، سرکوب‌ها و عقده‌ها را به همراه خواهد داشت و مفهوم مسئولیت جایگاه خود را از دست خواهد داد. در این صورت از آن شخص نمی‌توان توقع داشت مسئولیت‌هایش را بشناسد و به آن عمل کند
محبوبه قربانی

جوان آنلاین: یکی از مهم‌ترین جنبه‌های محیط سالم زندگی و کار، داشتن روحیه خوب و عالی برای مسئولیت‌پذیری ا‌ست. در محل‌هایی که افراد برای مسئولیت‌پذیری ارزش قائل هستند، مشکلات سریع‌تر رفع می‌شود و این تعهد به کار، احساس امنیت و رضایت بیشتری دربردارد. پذیرفتن مسئولیت با قدرت تصمیم‌گیری همراه است و خلق فرصت‌های بیشتری برای رشد شخصی و پیشرفت حرفه‌ای در اختیار افراد قرار می‌دهد. علاوه بر آن، احساس مسئولیت در کار می‌تواند به افراد آموزش دهد که هر اشتباهی فرصتی برای یادگیری است. با توجه به چند مورد از فواید مسئولیت‌پذیری، این سؤال مطرح می‌شود که چرا بعضی افراد مسئولیت‌پذیر نیستند و از انجام مسئولیت سر باز می‌زنند؟ نادر صادقیان، جامعه شناس مسئولیت‌پذیری را محصول دو عنصر ضروری آموزش و احقاق حق می‌داند. وی می‌گوید: مسئولیت توأم با حق است و این دو از یکدیگر جدایی ناپذیر هستند. افراد چه در نهاد خانواده و چه در اجتماع در قبال حق‌شان مسئولیت‌شان را به درستی انجام می‌دهند. وی معتقد است درباره مسئولیت‌پذیری افراد نباید دنبال معلول بود و باید علت‌ها را جست، در غیر این صورت اخلاقیات ذبح می‌شود و سقوط می‌کند. در نتیجه شخص کینه می‌گیرد و هر از چندی اثر خودش را مثل اعتیاد، افسردگی، نزاع، قتل، درگیری، کلاهبرداری و ... نشان می‌دهد.
گفتگو با این جامعه شناس را پیش رو دارید.

مسئولیت‌پذیری از منظر فردی و اجتماعی به چه معناست و با چه شاخصه‌هایی تعریف می‌شود؟
مسئولیت‌پذیری همه جا با مفهومی به نام حق درآمیخته است، حقوق اجتماعی و حقوق شهروندی، روی دیگر سکه مسئولیت اجتماعی و شهروندی است. این دو جدا از هم نیستند و در صورتی می‌توان مسئولیت‌پذیری را ارزیابی کرد که آن را با حق دید. برای اینکه مسئولیت به نحو عالی محقق شود چند نکته قابل توجه است: یکی اینکه ساختار‌ها قانونی و کارآمد باشند. دیگر اینکه شخص احساس تبعیض نکند و نکته سوم اینکه فرد در جامعه، جایگاه و اختیارات لازم را داشته باشد تا برای مطالبات و حقوقش احساس امنیت کند. این نکات از نهاد خانواده تا مدرسه و دانشگاه را دربر می‌گیرد، چراکه وقتی فرد حقوقش محقق شود و قوانین پشتوانه کارآمدی برای تحقق حقوق فرد و جامعه داشته باشد، احساس امنیت و رضایت پیدا می‌شود و در حالت عکس این قضیه، احساس مسئولیت رنگ می‌بازد، البته این موضوع با رویکرد واقع‌بینانه دیده شده است نه در بعد اخلاق و دین. در این مورد مصادیق زیادی وجود دارد، از جمله در زندگی روزمره، محیط شغلی و آموزشی که اگر مسئولیت‌پذیری شاخصه‌های خیلی خوبی نداشت باید در ساختار‌های تربیتی یا فرهنگی بررسی شود. در این زمینه باید تأثیرات و تعاملات متقابل و یک رابطه چند جانبه در ساختار‌های اقتصاد و فرهنگ واکاوی شوند.

خانواده و جنبه‌های رفتاری و تربیتی این نهاد چه میزان در شکل‌گیری مسئولیت‌پذیری در فرزندان نقش دارد و از چه ابعادی می‌توان این نقش را بررسی و تبیین کرد؟
خانواده نخستین و اولین تأثیر بنیادی را در مسئولیت‌پذیری اعضای خود به خصوص در دوران کودکی دارد که در بطن و ضمیر ناخودآگاه فرد نهادینه می‌شود، البته این موضوع دو وجه دارد، گاهی موعظه و نسخه پیچی اخلاقی است مانند تکرار ارزش‌های اخلاقی، معنوی و دینی که در جای خود لازم است، اما رفتار عینی و عملی خانواده به ویژه والدین بسیار مهم‌تر است. همانگونه که امام صادق (ع) می‌فرمایند:با رفتارهای‌تان دعوت کنید نه با گفتارتان. این الگوی عینی و عملی همچنین در روابط خانوادگی برابر است و نگاه به آن بالا به پایین و صرفاً با اتکا بر باید و نباید‌ها نیست. باید حق فرد متقابل به رسمیت شناخته شود. از جمله همگامی، تحمل صبر، درک متقابل، بازکردن فضای گفتگو و هم‌فهمی، به رسمیت شناختن حقوق فرد در خانواده و احترام گذاشتن به حق انتخاب افراد تا جایی که ارزش‌ها و روابط رعایت شود. در خانواده باید حقوق فرد را به درستی شناخت و محقق کرد، چراکه اگر فردی در خانواده فکر کند مورد تبعیض و تحکم قرار گرفته است، انباری از ناکامی‌ها، سرکوب‌ها و عقده‌ها را به همراه خواهد داشت و مفهوم مسئولیت جایگاه خود را از دست خواهد داد. در این صورت از آن شخص نمی‌توان توقع داشت مسئولیت‌هایش را بشناسد و به آن عمل کند. انبار ناکامی و عقده‌ها سرکوب می‌شود و حس کینه، انتقام و تخریب برمی‌انگیزد و آسیب دیده ناخودآگاه به دنبال آسیب زدن است.

نقش رسانه در انتقال مسئولیت‌پذیری به کودکان و نوجوانان در قیاس با خانواده چگونه است؟
یکی از کارکرد‌های کلان رسانه «آموزش» است. رسانه باید در حوزه نقد و بررسی، فکری، تحلیلی، بازاندیشی، انتقادی و مطالبه‌گری ورود کند. رسانه رکن پنجم دموکراسی و قدرت، نفوذ و تأثیرپذیری‌اش به مراتب از خانواده بیشتر است. در مقیاس اجتماعی، رسانه قدرت نقد و انتقادگری زیادی دارد. رسانه با اهل فن و متخصص کار می‌کند و بعضاً پشتوانه حزبی و سیاسی دارد به همین خاطر میزان تأثیرگذاری‌اش روی ساختار‌های حکومتی و سیاسی بسیار است. درواقع در مقیاس اجتماعی دامنه تأثیر گذاری رسانه نسبت به خانواده بیشتر است.

آیا در جامعه مسیر‌های مناسب برای نظارت، پیشگیری و مقابله با رفتار غیرمسئولانه وجود دارد؟ در این زمینه چه راهکار‌هایی پیشنهاد می‌کنید؟
در پاسخ به این سؤال ابتدا باید به جای تعریف یک سلسله مراتب نظارت شونده، کلیدواژه مشارکت بر ایفای نقش هم وزن و متوازن را پیشنهاد کرد. نظارت شونده می‌گوید چقدر حق من محقق شده است که می‌خواهید نظاره‌گر باشید؟ باید همه کنشگران و همه کسانی که ایفای نقش می‌کنند به مشارکت در حوزه تفکر، بازاندیشی، نقد، پیگیری و شروع آن مطالبه که تحقق حقوق اجتماعی است توجه کنند. این موارد باید انجام شود تا نظاره شونده جذب و به تدریج همگام شود وگرنه نگاه یک سویه در نقطه مبدأ و آغاز، واکنش ایجاد می‌کند و به جایی نمی‌رسیم. او هر چقدر در این روابط، منتفع شود نقش همراهی می‌گیرد و مسئولیت می‌پذیرد.
آیا استثنایی وجود دارد؟
بله و آن هم در موقع بروز جرم. اگر فرد در فرایند پیگیری تحقق حقوق اجتماعی مرتکب جرم شود، اینجا دستگاه ناظر می‌تواند برخورد و آن شخص را مجازات کند. همه موارد گفته شده برمی گردد به حرکت همزمان، متوازن و هم‌سطح که مکمل حق و مسئولیت است و تنها استثنای آن در «وقوع جرم» است.

پس شما می‌فرمایید اگر حق و حقوق مسئولیت‌پذیر مطالبه نشد، رفع مسئولیت می‌شود؟
خیر، به لحاظ تئوریک و نظری رفع مسئولیت نمی‌کند، ولی در عرصه عینیت و واقعیت اجتماعی، تحقق مسئولیت منوط و مشروط به میزان تحقق حق است. ما به صورت نظری می‌توانیم دلایل مختلفی بیاوریم که این موضوع باید محقق شود، ولی پرسش این است هر یک از این اصول منوط و مشروط به عوامل دیگری است یا خیر؟ در اینجا باید روی موانع تحقق حقوق و مسئولیت‌ها تمرکز کرد. فکر می‌کنم درست است اگر بگوییم چه علل و عواملی، سبب ضعف مسئولیت‌شناسی و ضعف مسئولیت‌پذیری می‌شوند؟ باید بدانیم جمع و فرد، چقدر مسئولیت‌شان را می‌شناسند؟ آیا زمینه‌اش محقق شده است تا در مرحله بعد شاهد باشیم خانواده دانش، تجربه و اراده این را داشته‌است که این مسئله را آموزش دهد؟ مدرسه چقدر؟ رسانه چقدر؟ حکومت چقدر؟ اصلاً این موضوع را می‌شناسند؟ قطعاً بخشی از مشکل به فقر معلومات و اطلاعات، فقر دانش و معرفت برمی‌گردد. خب اگر این را ندانند، فرد یا جمع مسئول است یا آن‌هایی که باید این اطلاعات را ارائه می‌دادند؟ اگر نقدی باشد، ریشه در بالاست، البته صرفاً منظور در حوزه سیاسی نیست. درواقع اقتدار هر جایی که باشد، قدرت و امکان تحقق خودش را دارد. به تعبیر دیگر این پرسش را باید از صاحبان قدرت و اقتدار پرسید. آن‌ها علت هستند. ما نباید یقه معلول را بگیریم. او کاره‌ای نیست، او خودش قربانی این ساختار است. رسانه باید بیاید و در کنار او قرار بگیرد و به او بگوید مطالباتت چیست؟ در این صورت شخص به مسئولیتش عمل خواهد کرد، ولی ما به صورت انتزاعی و یک سویه، یقه معلول را می‌گیریم و علت‌ها را نمی‌بینیم. رسانه نباید با معلول درگیر شود. رسانه باید ببیند متغیر‌های تأثیرگذار کجاست و آن‌ها را مورد خطاب دهد، مثلاً اگر فلان مسئولیت اجتماعی محقق نمی‌شود، باید علتش را پیدا کرد و از آن‌هایی که این قواعد و روابط را تعریف کرده‌اند، سؤال کرد.

در واقع شما به مدیریت صحیح اشاره کردید که چطور می‌تواند این رفتار مسئولانه را در محیط‌های کاری، نظام اداری و ... جا بیندازد؟
بله، این موضوع کاملاً جامعیت دارد. این حوزه‌ای است که در آن نمی‌توان استثنا پیدا کرد. هیچ فرد، جمع و موضوعی نیست که امر حق و مسئولیت در آن مطرح نباشد، ولی عرض بنده این است که نقطه شروعش کجاست؟ هر جا که قدرت بیشتری در آن جمع شده است، منابع در آنجاست. معتقدم در اکثر موضوعات اجتماعی باید از پایین به بالا کار فرهنگی کرد، اما در این حوزه اتفاقاً باید از بالا به پایین کار کرد، یعنی باید صاحبان قدرت، ثروت، قانونگذاران و سیاستگذاران کلان را با گفتگو- و نه تنش- مورد پرسش قرار داد، به عنوان مثال اگر در فلان رفتار شهری، مثلاً ترافیک که یک موضوع پیش پا افتاده است، طبق آمار، میزانی از تخلف وجود دارد، باید از سیاستگذاران و مدیران کلان شهر پرسید که چرا این اتفاق می‌افتد؟ نه اینکه متخلفان اخلاقاً این گونه هستند و تربیتی و مادرزادی، این گونه به دنیا آمده‌اند. درواقع در شهری مثل تهران که انواع تخلفات وجود دارد و این شهر به پارکینگ وحشتناک عمومی تبدیل شده است، با آلودگی هوا آدم می‌کشد و در بیکاری، آسیب‌پذیری و نزاع خیابانی، در جهان اول شده است، نمی‌توان انتظار رفتار کاملاً پاستوریزه و استریل را داشت. منظورم از تأثیر و تأثر ساختار‌های متقابل روی هم و علت‌ها، همین است. فردی که تبعیض و شکاف وحشتناک طبقاتی را ببیند، همه این مفاهیم از اساس برایش بی‌ارزش می‌شود، در نتیجه کینه می‌گیرد و بعد می‌بینیم جمع می‌شود و به شکل انفجاری هر از چندی اثر خودش را مثل اعتیاد، افسردگی، نزاع، قتل، درگیری، کلاهبرداری و ... نشان می‌دهد.

می‌توانید به مصادیقی از آسیب‌های عدم‌مسئولیت‌پذیری چه در خانواده و چه در اجتماع اشاره کنید؟
آسیب‌ها قطعاً فراگیر و بسیار متکثر و وسیع است و می‌توان گفت همه ابعاد و زوایای زندگی فرد و جامعه را درگیر می‌کند. در جامعه به تعبیر توماس هابز، فیلسوف انگلیسی به جنگ «همه علیه همه» و «انسان، گرگ انسان» تبدیل می‌شود، زیرا در یک جامعه حذفی- رقابتی کاملاً منفی، همه در بی‌قانونی، بی‌ضابطگی، عدم‌عدالت و احساس وحشتناک تبعیض در یک رقابت منفی قرار می‌گیرند و همه قصد دارند روی سر هم پا بگذارند تا زنده بمانند که فقط بقا داشته باشند و امروزشان را به فردا برسانند، اخلاق ذبح می‌شود، ارزش‌ها، اخلاقیات و مبانی اصیل اعتقادی آسیب جدی می‌بیند. همه چیز از سر جایش خارج می‌شود و به شکل خودکشی، دزدی، کلاهبرداری، اعتیاد، قتل، نزاع، افسردگی، انواع بیماری‌های روانی، فقر، کشمکش در پایین‌ترین لایه، درون خانواده، درون اصناف، به همه جا از جمله رابطه ملت و دولت و تمام اقشار لطمه می‌زند، چون مسئولیت‌پذیری نشانه نظم یک جامعه است و اگر نباشد جامعه همه مدل دچار هرج و مرج و بی‌نظمی و از عدالت خارج می‌شود. اخلاقیات سقوط و افسردگی، از‌هم‌گسیختگی اجتماعی، درگیری، طلاق و دعوا بروز می‌کند. اصلاً دیگر جای سالمی باقی نمی‌ماند. روی همه چیز تأثیر می‌گذارد. مسئولیت‌پذیری، یعنی نظمی که بپذیریم و آن وظیفه‌مان شود. ما هیچ حقی بدون وظیفه نداریم، چه در درون خانواده و چه در جامعه، محل کار، رابطه بین حکومت و مردم، اصناف مختلف، همه شئون، زن و مرد، کوچک و بزرگ. در غیر این صورت همانطور که آمار‌ها نشان می‌دهد، تمام این موارد آسیب می‌بینند.
درضمن باید اولویت‌شناسی کرد، یعنی حداقل‌هایی از نیاز‌های اولیه معیشتی، اقتصادی و اجتماعی محقق شود و سپس راجع به وجوه فرهنگی آن صحبت کرد. اگر بخواهیم روی این مسائل صحبت کنیم، منطقی‌تر آن است که روی موانع کار شود. به طور مثال سؤال شود، چرا در جامعه امروزی مسئولیت‌پذیری پایین است؟ در همین چرا گفتن‌ها خود به خود علت جای معلول قرار می‌گیرد و به دلایل آن پی می‌بریم. در مقابل اگر روی موانع تمرکز نکنیم بحث به جایی نمی‌رسد و نتیجه معکوس می‌گذارد.

اما در کشوری مانند کشور ما، اخلاق و وجدان از جمله مواردی است که اگر رسیدن به حق سخت و گاهی ناممکن شود، به میان می‌آید. به نظرتان چقدر این اعتقاد مؤثر است؟
طبق آمار و شاخص‌ها متأسفانه این گونه افراد جزو اقلیت هستند. این‌ها نمونه متداولی نیستند، ضمناً این افراد در فضا‌هایی قرار داشته‌اند که این قبیل معرفت و فرهنگ به آن‌ها منتقل شده، اما کسی که این فضا برایش فراهم نبوده و نشده است، تقصیری ندارد. او در جایی به دنیا آمده و تجربه زیستی‌اش به گونه‌ای بوده که با چشمش آموزش‌ها را یا در خانه یا در نهاد اجتماعی دیگری دیده است و احتمال می‌رود برایش حتی موعظه هم نکرده‌اند. افرادی که هیچ فهمی از این قضایا ندارند، خودشان قربانی هستند، اما علت نیستند چراکه تقصیر آن‌ها نیست، چون ممکن است درک، فهم، اعتقاد، ایمان، شعور، سواد و مهارتش را نداشته و نتوانسته‌اند به فرد دیگری انتقال دهند، حتی معتقدم همین الگو و مدل شخصیتی کارآمد، محترم، معتقد، متدین و متعهد از یک مرزی به بعد، اگر ببیند در محیطی که زندگی می‌کند، تبعیض‌های زیادی وجود دارد، بالاخره یک جایی کم می‌آورد. بالاخره در جایی بلند می‌شود و اعتراض می‌کند چراکه آن‌ها را با مبانی اعتقادی و ارزش‌های اخلاقی و هیچ چیز دیگری سازگار نمی‌بیند. حالا در مسائل کلی‌تر ممکن است با کمک آموزه صبر و اعتقاد تا جایی تاب بیاورد. از طرفی این افراد باید در جایی موضع انتقاد معطوف به اصلاح بگیرند و توجیه‌گر وضع موجود نباشند. این‌ها باید بیایند با یک تبیین علّی وضعیت مطلوب را ترسیم کنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار