جوان آنلاین: شیوه صحیح ارتباط با جوانان و نسلهای جدید از سوی خانوادهها چگونه است؟ اصل ارتباطی میان والدین و جوانان چیست؟ بیتفاوتی و سهلانگاری نسبت به رفتار و گفتار جوان چه تبعاتی خواهد داشت؟ اگر بخواهیم جوانی را از نظر عقل و احساسات تشریح کنیم، چه موارد مهمی را باید به خانوادهها گفت؟ چگونه باید تجارب را با آنها در میان گذاشت تا شکل نصیحت نگیرد؟
اینها سؤالاتی است که برای پاسخ گرفتن درباره آن سراغ رضا کریمی، مدیر فرهنگی جوانی رفتیم که عشق تعامل با جوانان را دارد، هم در فضای ورزش، وقتی که به جوانان هنرهای رزمی میآموزد، هم در دنیای طلبگی و پای منبر به عنوان یک روحانی، هم در فرهنگسرا در کسوت مدیر مراکز فرهنگی- هنری منطقه ۱۸ و رئیس فرهنگسرای خاتم وقتی با جوانان گعدههای فرهنگی میگذارد. فردی که به لحاظ تجربی از خلق و خوی جوانان آگاه است و سالهاست حسب همین تجربه به والدین برای ارتباطگیری با جوانان مشورت میدهد.
رضا کریمی درباره شیوه صحیح ارتباط با جوانان یا نسلهای جدید به ما میگوید: ارتباط با جوان یا نوجوان و کودک متفاوت از یکدیگر است، اما به صورت کلی اصلیترین شاخصه ارتباط با جوانان تعامل با آنهاست، یعنی ارتباط باید به صورت تعاملی و دوطرفه باشد، به این معنی که جوان نباید در تعامل با والدین صرفاً شنونده باشد بلکه باید هم گوینده و هم شنونده باشد. مهمتر آن است که در این شیوه تعاملی نباید تظاهر شود بلکه باید برای جوان امروزی مسجل شود که این مدل از شیوه ارتباطی یک خواسته و نیاز از سوی والدین است. والدین باید این حس را به جوان خود بدهند که خواهان شنیدن حرفهای او هستند و بعد از شنیدن صحبتهای جوان، گفتههای خود را بیان میکنند.
کریمی با اشاره به دیگر شاخصههای مهم در ارتباطگیری با جوان به سیره اهل بیت (ع) مبتنی بر تربیت فرزند در سه بازه هفتساله اشاره و بیان میکند: دوره نوجوانی و شروع دوره جوانی اینگونه است که باید فرد در خانه نقش وزیر و مشاور را داشته باشد و در شادی و غمها و دستاوردها سازنده عمل کند. جوان اگر صرفاً مخاطب باشد، لطمه میخورد و ناخواسته فاصله میگیرد، از سوی دیگر در کنار آن توانایی به دوش کشیدن بار زیاد و مسئولیت هم ندارد، بنابراین باید همان نقش مشاور را داشته باشد.
مدیر فرهنگی- هنری منطقه ۱۸ میگوید: اگر پدر را پادشاه خانه تصور کنیم، جوان نقش وزیر یا کمک کار و مکمل پدر در مدیریت خانه را باید داشته باشد و اینچنین تعامل با جوان در خانه سادهتر، دقیقتر و منسجمتر خواهد بود.
وی با تشریح دوره جوانی در دو حوزه عقل و احساس توضیح میدهد: هوش هیجانی در جوانان نسبت به سایرین که محافظه کار هستند، فعالتر است و ما باید در کنار هوش هیجانی هوش شناختی و قدرت تحلیلگری آنان را نیز تقویت کنیم، چراکه جوانها احساسات قویتری دارند و واکنشهای دقیقتری نشان میدهند. در کنار آن برونگرایانهتر عمل میکنند و طبیعتاً ما شاهد هستیم در پستهای مدیریتی نیز با جوانگرایی سرعت کار بالاتر میرود.
به اعتقاد کریمی، برخی مواقع به دلیل سوءتدبیرها شاهد تربیتهای غلطی هستیم، در حالی که ما باید به احساسات جوانان احترام بگذاریم و در کنار احترام به هوش هیجانی، هوش شناختی آنها را ارتقا دهیم.
وی در رابطه با شیوه انتقال تجارب از سوی والدین به جوانان میگوید: این موضوع مسئله مهمی است که انتقال تجربه شکل نصیحت نگیرد و برای آن باید بستر گفتگو فراهم شود.
رئیس فرهنگسرای خاتم معتقد است: گفتگو با نصیحت و سخنرانی فرق دارد و بزرگترها خود را باید نیازمند شنیدن بدانند. ما باید با جوان خود گفتگو کنیم و گفتگو یعنی گفتن و شنیدن، یعنی جوان گوش شنوا دارد و میداند به نوبه خود فرصت صحبتکردن دارد، چنانچه در فضاهای مختلف شاهد هستیم جوانها باهم گفتگو میکنند، مثل کافهها و دورهمیهای دوستانه که در چنین فضاهایی گفتگو نتیجهبخش خواهد بود.
کریمی در رابطه با تبعات بیتوجهی والدین به خواستهها و نیازهای جوانان بیان میکند: بیتفاوتی از چند منظر قابل توجه است. گاه بیتفاوتی از زاویه خواستهها و گاه نسبت به تواناییهای جوان است، اما از آنجا که جوانان اجتماعیتر و برونگرا هستند در نتیجه خارج از بستر خانواده دنبال نیازها و خواستههای خود میروند و این بیتفاوتی موجب جدایی جوان از خانواده میشود و در نهایت موجب در معرض آسیب قرار گرفتن جوان خواهد شد.
به اعتقاد وی، جدایی جوان از خانواده آسیبزاترین موضوع است چراکه جوان در اوج نیاز است و میخواهد خود را نمایش دهد، اما نادیدهگرفتنش باعث میشود این نمایش را جایی دیگر جز بستر خانواده انجام دهد.
مدیر فرهنگی- هنری منطقه ۱۸ بیان میکند: اصلیترین نیاز جوانان هویتبخشی به آنهاست و این هویتبخشی را نباید شعارگونه عمل کنیم، بلکه باید هویتبخشی به معنی واقعی باشد. ما شاهد بودیم در هشت سال دفاع مقدس نوجوانها و جوانانی عرضاندام کردند که دنیا انگشت به دهان ماند و از دل آنها شهید زینالدینها و باکریها روییدند که مصداق واقعی هویتدادن و هویتبخشی بودند. هویتبخشی به جوانان در فضاهای مختلف از خانه گرفته تا جامعه باعث خواهد شد جوانان با اعتمادبهنفس بالا خودشان از هویتشان مراقبت کنند، بنابراین آنچه مشخص است اینکه ما آنجایی که به جوانان اعتماد کردیم، خیر دیدیم و ضرر نکردیم و اگر ضرری هم بوده، خیر آن به قدری زیاد است که شر آن به چشم نمیآید، پس بیاییم در پستهای مدیریتی در خانواده به آنها اعتماد و هوش هیجانیشان را تحمل کنیم تا خیر و برکات حضور آنها را ببینیم.