جوان آنلاین: «به سلامت... به سلامتی... سلامت باشید... قدرسلامتیات را بدان» اینها عبارات کوتاهی است که شاید هر روز در قالب تشکر و شکرانه، تعارف و ادب، آرزو و توصیه در تعاملها و گفتگوهای ما ایرانیها تکرار میشود و نشاندهنده اهمیت سلامتی در فرهنگ ماست، اما شوربختانه باید گفت ظاهراً رفتار امروز ما چندان تناسبی با گفتار و باورهای ما ندارد یا صرفاً عادت کردهایم فقط حرفش را بزنیم. ورزش که نمیکنیم و حتی دریغ از چند دقیقه پیادهروی. چکاپ و آزمایشهای دورهای که اصلاً حرفش را نزن، اسمش را میگذاریم سوسولبازی! بهداشت دهان و دندان هم که فقط موقع به عصب رسیدن و کار از کار گذشتن برایمان معنا پیدا میکند. برای هر دردی هم مثل نقل و نبات انواع قرصهای مسکن میخوریم و معده بیچاره را انبار داروهایی میکنیم که با تشخیص خودمان تجویز شده است. به خودمان که میآییم میبینیم هزار درد و مرض مزمن و کهنه و نو گرفتهایم و جالب است به این مرحله که میرسیم با خودمان میگوییم: «من که چیزیم نبود!» ... خلاصه اینکه داستان سلامتی در میان ما ایرانیها پیچیدگیهای خودش را دارد و کلاف سردرگمی است که با دست خودمان ساختهایم. گره آن هم فقط به دست خودمان باز میشود، آن هم زمانی که واقعاً و عمیقاً قدر سلامتیمان را بدانیم و عملاً پایبند آن باشیم.