ايران تنها کشوري است که سه تيم فوتبالش در مرحله يکهشتم ليگ قهرمانان آسيا حضور دارد و اگر مديريت و مسئولان فوتبال اقدام درستي انجام دهند قطعاً اتفاقات مثبتي براي فوتبال باشگاهي رخ خواهد داد، اما از آنجايي که جهتدهي فوتبال کشور و باشگاهي تنها براي موفقيت فوتبال ملي است، ره به جايي نخواهيم برد. نه اينكه حمايت همهجانبه از تيم ملي فوتبال اشتباه باشد، اما هدفگذاري در مديريت، سرمايهگذاري و برنامهريزي سه رکن اساسي براي موفقيت تيمهاي باشگاهي است که در صورت محقق شدن آن، تيمهاي باشگاهي ايران نهتنها در موفقيت تيمهاي ملي تأثير فراواني خواهند داشت که خود آنها نيز از امتيازات زيادي بهرهمند ميشوند، اما متأسفانه همچنان در اين سه رکن بسيار ضعيف عمل ميشود. ضمن اينکه فوتبال باشگاهي کشور از توان خصوصي شدن برخوردار نيست و به خصوصي شدن باشگاهها نبايد خوشبين بود، چراكه باشگاهداري هزينهبر است و درآمدها براي هزينهها کافي نيست. دور از انتظار نيست اگر تيمهاي فوتبال در سالهاي آينده با تعداد کمتري در رقابتهاي باشگاهي حاضر شوند. پيش از اين ليگ فوتبال با 18 تيم فعاليت ميکرد و امروز تعداد آن به 16 تيم رسيده و قطعاً با ادامه روند فعلي، تعداد تيمهاي حاضر در سطح اول فوتبال کشور از اين تعداد نيز کمتر ميشود. هماکنون نيز تيمهاي زيادي هستند که به دليل مشكلات مالي توان ادامه راه را ندارند. در سطوح پايينتر و در ليگ دسته يک وضعيت به مراتب بدتر است. موارد زيادي در ايجاد مشکلات دخيل هستند که از جمله آنها، نبود حامي مالي قوي در کنار باشگاههاي فوتبال است. همچنين عدم دريافت حق پخش تلويزيوني باشگاههاي فوتبال سبب دور شدن آنها از درآمدزايي شده تا اين موضوع باعث افزايش مشکلات مالي آنها شود و کار را سختتر کند.