پیروزی ایران برابر مراکش آنقدر دلچسب بود که هیچ حاشیهای نمیتواند از شیرینی و افتخار آن بکاهد اما به هر حال تبریز آنقدر بینالمللی است که هر رویداد جهانی و فرامنطقهای خواه و ناخواه به این شهر ارتباط مییابد.
اردیبهشت گذشته بود که طی مراسمی چند تخته تابلوفرش در سالن اجتماعات شهرداری تبریز رونمایی شد.
مجریان مراسم، تابلوفرشها را «فرشهای نفیس صلح و دوستی جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ روسیه» نامیدند و مدیرکل ارتباطات شهرداری تبریز نیز گفت که این تابلوفرشها به کاپیتانهای تیمهای فوتبال پرتغال، اسپانیا و مراکش همچنین موزه فیفا، موزه روسیه و آستان قدس رضوی تحویل داده میشود.
اما در بازی نخست ایران در جام جهانی، کاپیتانهای ایران و مراکش،طبق عرف فیفا، پرچمهای دو کشور را مبادله کردند و اثری از فرش و قالیچه و گلیم و... نبود.
برای یافتن قالیچههای شهرداری تبریز دست به دامان موزه فیفا میشویم که این موزه به مناسبت میزبانی روسیه، به مسکو انتقال یافتهاست.
محمدحسین میثاقیان، گزارشگر اعزامی شبکه سه، چندی پیش،ضمن ارائه گزارش مفصلی از حال و هوای موزه، پیراهن سال 1998 مهدی مهدویکیا را تنها اثر ایرانی موزه خواند. گویا او نیز آنقدر ریزبین نبوده که بتواند قالیچههای شهرداری تبریز را در موزه فیفا ببیند.
کالکشن موزه در اینستاگرام و سایت مستقل موزه (fifamuseum.com) مجموعه مفصلی است که آثار ادوار مختلف جامجهانی همچنین اقلام سنتی و فرهنگی ملتها را لیست کردهاست. اما لیستی که نامی از قالیچههای شهرداری تبریز نداشته باشد، به چه کار میآید؟!
ناچارا دست به دامان نابغه مسلمان فوتبال جهان میشویم تا قالیچههای گمشده را از سرمربی سابق کهکشانیها سراغ بگیریم اما یادمان افتاد که اصلاً ایران با فرانسه، کِی دیدار داشته و به چه مناسبت باید قالیچههای شهرداری به زینالدینزیدان برسد؟!
به صِرف میزبانی فرانسه در جامجهانی 98، چرا باید قالیچهها به جای فدراسیون فوتبال فرانسه، سر از موزه شخصی زیدان در بیاورد!؟
وانگهی،جستجوی عنوان «موزه زینالدین زیدان» به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسوی نیز آنقدر بینتیجه است که وجود چنین موزهای را از بیخ و بن، زیر سوال میبَرَد.
در فضای مجازی نیز جز همان خبر رونمایی و همان ادعای نامستند، اثری از این موزه نیست.
با ناامیدشدن از یافتن قالیچههای پرنده، این سوال پیش میآید که چرا باید دیوار فرش تبریز –این میراث هزاران ساله ایرانی- آنقدر کوتاه شده باشد،که به این راحتی نام و جایگاه خطیرش، دم دست بیفتد.؟چه کسی از شهرداری انتظار داشت که برای جامجهانی، فرش صلح و دوستی تدارک ببیند؟ فرش و قالی، چه صنمی با حوزه ارتباطات و روابطعمومی دارد؟!
شهرداری تبریز میتواند به این سوالها پاسخ ندهد، میتواند ادعا کند که «این قالیچهها شبیه لباس پادشاه عریان قصههاست و هرکس نتواند ببیند، لابد خودش ریگی به کفش دارد!»
اما در کنار اینها میتواند نام و نشان دقیق فرشهای تبریز را در مسکو، سنپیترزبورگ، پاریس یا هر جای دیگر، مستنداً اعلام کرده و جامعه فرهنگی و ورزشی شهرمان را از نگرانی نجات دهد.