جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود در عداد کتب قطع پالتویی مرکز اسناد انقلاب اسلامی است که برای جوانان انتشار مییابد. این کتاب زندگی شهید خالد احمد شوقی اسلامبولی را روایت میکند. لیلا اشرفی این تحقیق را انجام داده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن اقدام کرده است. تارنمای ناشر در معرفی موضوع این پژوهش به نکات ذیل اشارت برده است:
«من خالد اسلامبولی هستم، من قاتل سادات هستم، من قاتل فرعون هستم، ما در راه خدا طاغوت را کشتیم، تا شاید خداوند با این کار ما را از ننگ دوستی (با رژیمصهیونیستی) برهاند، ما تابع دین هستیم در راه خدا جهاد میکنیم، در راه خدا میمیریم... خالد بن احمد شوقی اسلامبولی در ۱۵ ژانویه سال ۱۹۵۸، در منطقه ملوی واقع در استان الصید مصر دیده به جهان گشود. پدر وی احمد شوقی از وکلای برجسته مصر بود. خانواده اسلامبولی، تحصیلکرده و آگاه به شرایط روز جامعه و تا حدودی مبارز به شمار میرفت. شخصیت خالد اسلامبولی تا حدود زیادی تحت تأثیر برادر بزرگترش محمد قرار داشت. محمد که دو سال از او بزرگتر بود، از اعضای فعال سازمان جماعت اسلامی و یکبار به جرم پاره کردن عکس انور سادات با پلیس مصر درگیر شد. خالد اسلامبولی در سال ۱۹۷۸ و با رتبه ممتاز از مدرسه عالی توپخانه فارغالتحصیل شد و بلافاصله با درجه ستوانی در یکی از واحدهای توپخانه ارتش مصر مشغول فعالیت گشت. در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۱ وی از جانب سرگرد مکرم عبدالعال، به شرکت در مراسم رژه و سان روز ۶ اکتبر با حضور انور سادات و هدایت ۱۳ جرثقیل حامل توپ مأمور شد. وی برای شرکت در این مراسم، بیشتر از یک هدف نداشت و آن برنامهریزی برای قتل انور سادات بود. انور سادات روز سه شنبه ۶ اکتبر ۱۹۸۱ در جریان مراسم رژه به مناسبت سالگرد جنگ رمضان، در میان دولتمردان مصری نظارهگر پرواز هواپیماهای میراژ فرانسوی بود، اما او آن روز بر خلاف روزهای دیگر، جلیقه ضد گلوله خود را نپوشیده بود. تقریباً نیمی از رژه تمام شده بود. اولین جرثقیل حامل توپ ۱۳۰ میلیمتری با رسیدن به مقابل جایگاه از مسیر تعیین شده خارج و ناگهان متوقف شد. حاضران ابتدا گمان کردند که جرثقیل به علت نقص فنی از مسیر خارج شده است، اما لحظاتی بعد خالد به همراه دو مرد مسلح در حرکتی که بیشتر به فیلمهای سینمایی شباهت داشت از عقب کامیون بیرون پرید و جایگاه را به رگبار بستند! خالد به گمان اینکه ممکن است سادات لباس ضد گلوله بر تن داشته باشد، در حد توان به سوی وی تیراندازی کرد تا از نتیجه کار مطمئن شود. در این تیراندازی سادات به همراه هفت نفر دیگر از سران رژیم به قتل رسیدند و ۲۸ تن دیگر مجروح شدند. خالد و همراهانش پس از آنکه در بیمارستان العبدی، جایی که جسد سادات در آنجا قرار داشت، مورد بازجویی قرار گرفتند، برای محاکمه به دادگاه نظامی مصر منتقل شدند. محاکمه خالد و همراهان انقلابی وی، چندین جلسه برگزار شد و سرانجام پس از گذشت پنج ماه حکم اعدام برای آنها صادر شد. تلاشهای زیادی برای جلوگیری از اعدام خالد و همراهانش صورت گرفت. وکلای مدافع متهمان از جمله شوقی خالد، با بیان اینکه قتل سادات به دلایلی از جمله صلح با اسرائیل و دشمنی با خدا مباح است، به حسنی مبارک که معاون رئیسجمهور معدوم مصر نیز بود، توصیه کردند از اعدام این افراد صرفنظر کنند، اما مبارک زخمخورده پرونده خالد را تا مرحله اعدام پیش برد. روز پانزدهم آوریل سال ۱۹۸۲ میلادی مصادف با ۲۶ فروردین ۱۳۶۰، خالد اسلامبولی متهم ردیف اول به خارج از زندان نظامی منتقل شد و در زیر مسلسلهای ۱۲ نفر از تیراندازان رژیم مبارک به شهادت رسید...».