جوان آنلاین: گروههـای چــپ در فرآیند انقلاب اسلامی - اعم از آنان که در داخل و خارج از کشور حضور داشتند- در زمره داعیهداران مبارزه به شمار میرفتند. آنان پس از برقراری نظام اسلامی و با آنکه پارهای فرآیندهای ضدامپریالیستی را تأیید میکردند، به واقع با نظام اسلامی سرآشتی نداشتند. واقعه ۶ بهمن ۱۳۶۰ در آمل نماد و مثالی روشن در اینباره است. اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به بازخوانی این رویداد پرداخته و اطلاعاتی مستند و ارجمند را درباره آن ارائه کرده است. این پژوهش از سوی دکتر ناصر شعبانی تألیف شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی مختصات این کتاب به نکات پی آمده اشارت برده است:
«در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی، متأثر از رونق و رواج جریان جنگ چریکی در جهان و به ویژه مبارزات چریکهایی، چون چگوارا و کاسترو در امریکای لاتین و توفیق این جریان در آن نقطه عالم در براندازی حکومتهای وابسته به بلوک غرب، تب مبارزهچریکی در جهان سوم نیز شدت گرفت. علاوه بر این، پیروزی انقلاب چین به رهبری چریکی به نام مائو و عوضشدن راه وی از شوروی سوسیالیستی، باعث شکلگیری انواع گروههای چپ با تئوریهای مختلف، برای مبارزه با رژیمهای وابسته به غرب شد. این گروهها در ایران متأثر از فضای علمزدگی مارکسیستی، به تبیین جامعه و تاریخ و نحوه مبارزه با رژیم پهلوی میپرداختند و میکوشیدند و با به کار بستن انواع این تئوریها در مبارزه، رژیم پهلوی را سرنگون کنند که البته بهدلیل نداشتن پایگاه مردمی و اختلافات داخلی منشعب شده و از سوی رژیم مهار و تضعیف شدند و هیچ توفیق قابل ملاحظهای نداشتند. یکی از گروههای چپگرا اتحادیهکمونیستها بود. اتحادیه کمونیستها در سال ۱۳۵۵، در خارج از ایران تشکیل شد و اعضای آن اغلب از طبقات مرفه ایران بودند. آنان غالباً دانشجویانی بودند که برای تحصیل به ایالات متحده فرستاده شده بودند. اتحادیه تحت تأثیر شکاف در اردوگاه کمونیسم، به تز مبارزاتی مائو گرایش یافتند و به مقابله با امپریالیسم میاندیشیدند. با پیروزی انقلاب اسلامی اعضای اتحادیه به ایران آمدند و با مشاهده فضای انقلابی کشور و حمایت کامل مردم از انقلاب و رهبری، چارهای جز همراهی ندیدند و بعضاً با حوادث آن سالها مانند تسخیر لانه جاسوسی از سوی دانشجویان پیرو خط امام و جنگ تحمیلی عراق همدلی نشان دادند. با این همه به علت اعتقاد به مارکسیسم، از ماهیت اسلامی نظام جمهوری اسلامی منزجر بودند و در پی مخدوشکردن چهره مکتب اسلام برآمدند. همین انزجار باعث شد تا به جمعآوری سلاح و نهایتاً به رؤیارویی با نظام بپردازند. در این راستا، اتحادیه درصدد برآمد طبق تزهای کمونیستی که شمال ایران را خط استالینگراد مینامید، به شهر آمل حمله کند و به زعم خود از آنجا قیام سراسری را علیه نظام برپا نماید. اثر پیشرو به نحوه تدارک این حمله از سوی اتحادیه و عکسالعمل نیروهای نظامی و امنیتی نظام و نیروهای مردمی با این حرکت پرداخته است. تدوینگر اثر، محور بحث را روایت یکی از شاهدان و نیروهای مؤثر در سرکوب قیام قرار داده و در کنار آن، انبوهی از منابع موجود درباره واقعه را بررسی کرده است. همچنین با برخی از شاهدان واقعه نیز مصاحبه کرده و به غنای کار افزوده است. در پایان اثر و بخش پیوستها، اعترافات و اعلامیههای اتحادیه کمونیستها نیز آمده است که مکمل مطالب و روایت شاهدان است....»