سال 61 در مرحله دوم عمليات بيتالمقدس گلوله توپي كنارم منفجر شد و موج انفجار مرا گرفت. صورتم سِر شده بود و زمين و زمان دور سرم ميچرخيد. رزمندگان با ديدن وضعيتم متوجه وخامت حالم شدند و من را به عقب انتقال دادند. بعد از موج گرفتگي با كوچكترين صدايي ترس وجودم را فرا ميگرفت يا گاهي بدون دليل تا سر حد مرگ ميخنديدم. با گذشت زمان اين مشكلات حل شد اما مشكلات روحي و رواني و التهاب و صداي وزوزي كه در گوشم ميشنوم هيچگاه برطرف نشد. شرايط به صورتي بود كه اگر مشخص ميشد موج انفجار تو را گرفته در جامعه با مشكلات بسياري رو به رو بودي. من هم آن زمان خيلي دنبال كارهاي مربوط به جانبازيام نرفتم.
همه كساني كه روزي در خط مقدم جبهه مقابل دشمن مشغول جنگ بودند چنين مشكلاتي را دارند و به دليل اينكه مستقيم با گلوله و توپ سروكار داشتهاند مشكل اعصاب و روان پيدا كردهاند. به دليل مشكلات روحي و رواني و صداي وزوزي كه در گوشم ميپيچد نميتوانم روي كاري تمركز كنم و شغل دائمي داشته باشم. همين مسئله مشكلات مالي زيادي برايم به وجود آورده است. الان حتي يك خانه هم ندارم و وقتي براي گرفتن وام مسكن مراجعه كردم به دليل پايين بودن درصد جانبازيام وام به من تعلق نگرفت. در خانه هم ناگهان عصباني ميشوم و اختيارم را از دست ميدهم و وقتي حالم بهتر ميشود ناراحت و پشيمان ميشوم.
الان بيشتر صدايي كه در گوشم ميپيچد مرا اذيت ميكند. آنقدر اين صدا آزاردهنده است كه از خودم بيزار ميشوم. وجود صدا در گوشم بسيار كلافهكننده و آزاردهنده است كه تمام مدت همراهم هست. سال 83 بنياد شهيد به من 5 درصد جانبازي داد كه با بردن برگه باليني بيمارستان 10 درصد شد. 5 درصد براي مشكلات عوارض موجگرفتگي دادهاند و 5 درصد هم براي آسيب گوشم در صورتي كه پزشك معالجم گفته كه فقط براي آسيب گوشم بايد درصد بيشتري برايم لحاظ شود. براي بررسي دوباره پروندهام به بنياد شهيد استان اصفهان درخواست بازبيني و تشكيل كميسيون دادهام و آنها هم گفتهاند كه در اولين فرصت پرونده را بررسي ميكنند. از طريق ستون تريبون آزاد جانبازان اين درخواست را از مسئولان مربوطه دارم تا نسبت به درصد جانبازيام تجديدنظر كنند. احساس من اين است كه با وجود گذشت چندين سال هنوز تعيين درصد موجگرفتگي خيلي از جانبازان همانند بنده، معيار درستي ندارد.
در جمعبندي مشكلات بسياري از جانبازاني كه با ستون تريبون آزاد روزنامه «جوان» تماس گرفتهاند، مشكل درصد جانبازي بيشتر بيان ميشود. خصوصاً براي آن دسته از عزيزاني كه در زمان وقوع مجروحيت بنا به دلايل مختلفي اقدام به تشكيل پرونده ندادهاند و اكنون با وجود گذشت چندين سال از زمان مجروحيتشان در تشخيص، اثبات و ثبت ميزان واقعي درصد مجروحيت با مشكل متعددي روبهرو هستند. لذا از مسئولان درخواست داريم تا نسبت به راهنمايي اين عزيزان همچون آقاي كمال آبادي پاسخگو باشند.