. او با همه دغدغههایش به عنوان مدرس دانشگاه، دبیر کارگروه زنان روستایی، عشایر و مناطق محروم کشور در معاونت امور بانوان زنان و خانواده ریاست جمهوری و مشاور وزارت صنعت و معدن باز هم بیشتر از همه اینها دغدغه آگاهی بخشی به جامعه زنان ایرانی را دارد تا شخصیت قوی زن ایرانی را به زنان و دختران امروز سرزمینش معرفی کند و همه امیدش آن است که قبل از آنکه خارجیها بیبی مریم را معرفی کنند، رسانههای ملی و مردم وطن با این قهرمان آشنا شوند. دکتر سلطانی حاصل تحقیقات خود که درباره بانوی منحصر به فرد تاریخ معاصر در کتاب اخیر خود به نام« سردار بیبی مریم بختیاری سردار آزادگی» که توسط نشر ایل دخت بختیاری منتشر شده است با ما ، سخن گفت. او ابعاد تازهای از این شخصیت را که بر اساس منابع منتشر نشده مانند اسناد خانواده، دست نوشتههای بیبی مریم، روزنامهها، خاطرات آزادیخواهان، مدالها و نامههای ارزشمند تهیه شده را بازگو میکند
* خانم سلطانی چه انگیزهای باعث شد سراغ تدوین کتاب بیبی مریم
بروید؟
من فعال حوزه زنان هستم و همیشه دغدغه زنان را داشتم و علاقهمند به
مطالعه در این حوزه بودم. حدود 13 سال پیش که در شهرکرد زندگی میکردم برای چاپ یک
کتاب به تهران آمدم و نزد آقای نوروزی رفتم که ایشان کتاب خاطرات بیبی مریم را به
من هدیه دادند. من هم این کتاب را خواندم و بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم و متوجه
شدم کسی که این خاطرات را نوشته و این حرفها را زده، نمیتوانسته یک آدم عادی
باشد و تصمیم گرفتم مستنداتی درباره این زن پیدا کنم. وقتی دفعه بعد به تهران
آمدم، پیش آقای نوروزی رفتم و به ایشان گفتم شما باید به من کمک کنید تا بفهمم این
زن کیست.
* برای تحقیق راجع به بیبی مریم چه فعالیتهایی
انجام دادید و به چه مراکزی مراجعه کردید؟
برای شروع تحقیقاتم به دانشگاه تهران و نزد اساتید تاریخ این دانشگاه
رفتم. اولین کسی هم که از او شروع به تحقیق کردم استاد باستانیپاریزی بود. ایشان
در خیلی از جاها از بیبیمریم بهخوبی یاد و به قدرت او اشاره کرده و میگوید اگر
وقتی بختیاریها تهران را فتح کردند حکومت را به بیبی مریم داده بودند، بسیار
مقتدرانه عمل میکرد و میتوانست خیلی موفقتر از سایرین باشد. با این وجود، ایشان
به من گفتند این کار خیلی سخت است و پیدا کردن اطلاعات درباره بیبی مریم مثل پیدا
کردن سوزنی است که در کاهدان افتاده باشد شرایط سختی بود اما من ناامید نشدم و
حدود 2 سال وقت گذاشتم و تمام روزنامههای آن زمان را خواندم و میلیونها کاغذ را
ورق زدم اما چیزی جز کتاب خاطرات خود بیبی مریم وجود نداشت. اولین سندی که پیدا
کردم، "پاداش فتوت" بود که در روزنامه کاوه آلمان در زمان جنگ جهانی اول
چاپ شده بود. در آنجا نوشته بود که زنی به نام بیبی مریم افسران آلمانی را نجات
داد و امروز امپراتور ویلهلم خوشحال است. با پیدا کردن این سند فهمیدم که راه را
درست آمدهام. پیدا کردن این سند انگیزهای شد تا بیشتر تحقیق کنم و هر بار میتوانستم
چند خط راجع به او پیدا کنم. خانواده
بیبی مریم هم با من همکاری کردند و اسنادی را در اختیارم قرار دادند و توانستم
این کتاب را تدوین کنم. البته، به نظر من هنوز جای کار وجود دارد تا کتاب تکمیل
شود. برای پیدا کردن اسناد، سفرهای زیادی داشتم و از کتابها و اسناد موجود در
مرکز اسناد و کتابخانه ملی، وزارت خارجه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتابخانه
آستان قدس رضوی، کتابخانه شیراز، کتابخانه بوشهر، کتابخانه خرمآباد، کتابخانه
چهارمحال و بختیاری، کتابخانه خوزستان و... استفاده کردم.
* به نظر شما چقدر ضرورت دارد این شخصیتها که نامی از آنها میان مردم
نیست، معرفی شوند؟
در این کشور اتفاقات بسیار زیادی افتاده که گاهی به فراموشی سپرده
شده است اما مستند کردن تاریخ محلی کشور میتواند ثمرات خوبی برای جوانان و
آیندگان ما داشته باشد. مقام معظم رهبری هم در یکی از دیدارهای خود به بیبی مریم
اشاره کردند و فرمودند بزرگداشت و نکوداشت این بیبی ضدانگلیسی و ضدبیگانه که
فرزندی مثل علیمردان را تربیت کرده، کار شایسته و خوبی است و نشان میدهد چگونه
مادر توانسته شخصیت فرزندی مانند علیمردان را شکل دهد و روی او اثر بگذارد. بیبی
مریم بختیاری که در سال 1316 در اصفهان فوت کرد، مادر شهید علیمردانخان بود که
توسط رضاشاه اعدام شد.
* توضیحاتی در مورد ویژگیهای
شخصیتی بیبی مریم بفرمایید.
بیبی مریم یک زن مسلمان وطنپرست، آزاده و بسیار جلوتر از زمان خودش
بود. او در خاطرات خود میگوید "من رفتم لالهزار و دیدم در تاقچه طلا و
جواهر گذاشته بودند. گفتم مگر شما طلا و جواهر هم میفروشید؟ فروشنده گفت اینها را
زنان ایرانی آوردند گروی چارقد تور گذاشتند که ما برایشان از اروپا بیاوریم. من
خیلی متأسف شدم و فکر کردم تا زمانی که ثروت کشور برای زیورآلات و چیزهای زینتی که
به دردی هم نمیخورد خارج میشود ما به جایی نمیرسیم". یا جای دیگری انتقاد
میکند از اینکه مبلغ زیادی قیمت سبزی آشپزخانه زن فلان شاه قاجار بوده است. به
عقیده بیبی مریم تا زمانی که انقدر ریخت و پاش و اسراف وجود داشته باشد، کشور
هیچگاه روی ترقی را نخواهد دید. همچنین، میگوید ما خودمان یک سوزن تولید نمیکنیم
که بتوانیم پارچهها و لباسهایمان را بدوزیم و اگر از خارج سوزن نیاورند ما باید
پارچهها را به هم بچسبانیم. چرا نباید بتوانیم آنچه مورد نیازمان است، تولید
کنیم؟ بیبی مریم بسیار سخاوتمند بوده و ماهی 500 تومان به فقرای اصفهان میداد و
50 فقیر تحت تکفل او بودند.
* فعالیتهای سیاسی بیبی
مریم چه بوده است؟
یکی از فرازهای زندگی بیبی مریم در انقلاب مشروطه بود و در واقع،
پشت صحنه این انقلاب را مدیریت میکرد. یکی از اسنادی که در کتاب آمده، تلگرافی
است که در روزنامه مفتش ایران چاپ شده و آن را در کتابخانه آستان قدس رضوی پیدا
کردم. بیبی مریم در جریان انقلاب مشروطه زمانی که همسرش مخالفان را شکست میدهد و
حکومت کاشان را به او میدهند، تلگرافی به همسرش میزند و میگوید تبریک میگویم
اما این حکومت حق شما نیست. حکومت زمانی حق توست که دشمنان وطن را تارومار و قلع
و قمع کنی. تو میتوانی همه دارایی من را هم برای تارومار کردن دشمنان کشور خرج
کنی و آن موقع حکومت حق توست. تو باید جان خودت را برای آب و خاک این وطن نثار کنی.
یکی دیگر از فرازهای زندگی بیبی مریم به جنگ بینالملل اول برمیگردد.
در آن زمان که علما و فقها فتوا میدهند تمام ایرانیهای مسلمان باید با دشمنانی
مثل روس و انگلیس که آمدهاند کشور را تقسیم کنند بجنگند، بیبی مریم هم همراه با
آلمانها با روس و انگلیس میجنگد تا اصفهان را که اشغال شده بود از دست آنها نجات
دهد. اما متأسفانه نمیتوانند پیروز شوند و عقبنشینی میکنند. روسها قبلاً اعلام
کرده بودند هرکس با آلمانها همکاری کند و علیه آنها بجنگد، اموالش را حراج میکنند.
در نتیجه، اموال بیبی مریم را حراج و خودش را تبعید کردند.
مکاتباتی وجود دارد که نشان میدهد آلمانها گزارش میدانهای جنگ را
به بیبی مریم میدادند و از او کمک میخواستند. بعد از اینکه عقبنشینی میکنند
بیبی مریم نمیگذارد دست روس و انگلیس به آلمانها برسد و آنها را در قلعه خود در
بختیاری پناه میدهد و شبانه آنها را روانه آلمان میکند. امپراتور ویلهلم از این
کار بسیار خوشحال میشود و برای بیبی مریم تمثال مرصعنشان خود و مدال برلیانت میفرستد
و مرتب از او تقدیر میکنند. براساس
اسناد، 6 هزار لیره انگلیسی خرج میکنند تا قلعه بیبی مریم را فتح کنند و تمام
تلاش خود را انجام میدهند تا بیبی مریم را متقاعد کنند که پناهندهها و آزادیخواهانی
که به او پناهنده شده بودند را تحویل دهد اما او این کار را نمیکند.
در کتاب نامههایی از حاج آقا نورالله اصفهانی، رهبر مشروطه
اصفهان، آوردهام که به دلیل اقدامات بیبی مریم بسیار از او تشکر کرده است. یکی
دیگر از نامههای مهمی که در کتاب آمده، نامه نظامالسطنه مافی نایبالسلطنه به بیبی
مریم است که در آن گفته تاریخ ایران امروز باید افتخار کند که صفحات آن به نام شما
مزین شده است و ای کاش همه انسانهای پرمدعا یک ذره شجاعت، غیرت و وطندوستی شما
را داشتند.
بیبی مریم یک زن جهانی است و باید او را به دنیا معرفی کنیم و
بگوییم که حدود 100 سال پیش در ایران زنی زندگی میکرد که بسیار مترقی و آزادیخواه
بوده است. بیبی مریم در خاطراتش میگوید من به بیابانهای دور از آبادی میرفتم و
به درگاه خدا زاری میکردم و نماز میخواندم. او یک زن مسلمان بود که زیر بار ظلم
نمیرفت، اهل کتاب بود و تاریخ میخواند. بیبی مریم میگوید وقتی سرگذشت زنان
بزرگ تاریخ را میخواندم میگفتم من باید یک روز مثل اینها ملکه شوم و کاری برای
کشورم بکنم.