نويسنده:ميترا شهبازي
سالهاست کشاورزان مازندران در فصولي سرد سال با شکار پرندگان و گونههاي نشخوارکنندگان کوچک امرار معاش ميکنند. با اينکه شکار امري طبيعي در مناطق روستايي مازندران محسوب ميشود، با اين حال، طي سالهاي گذشته با شکار بيرويه و هجوم شکارچيان غير بومي به مناطق شمالي در فصل مهاجرت پرندگان، گونههاي جانوري بومي و مهاجر در اين استان به شدت کاهش يافته است.از اين رو امروز کارشناسان محيط زيست معتقدند که در صورت ادامه فعاليت شکارچيان، در عرصههاي طبيعي اين استان ديگر خبري از گونههاي قرقاول، آهو و شوکا نخواهد بود. با اين تفاسير که فعاليتهاي شکارچيان بیش از ظرفیت موجب بوده است، علاوه بر دوستداران محیط زیست، شکارچیان محلی نیز از ریشه کن شدن نسل قرقاول ها در آینده نزدیک احساس خطر ميکنند. از اين رو به دنبال تلاشهاي نبی الله طالبی اتویی فعال محیط زیست، شکارچيان دهستان کسلیان با محيطبانان براي حفاظت از ذخاير جانداران در معرض خطر استان هم پيمان شدهاند.
شکارچيان با محيط بانان متحد مي شوند
منطقه کسلیان سوادکوه که در استان مازندران قرار دارد، داراي 16 روستا است که اغلب مردم آن به امر شکار مشغول هستند. دوستدارن محيط زيست با انتخاب اين منطقه و برگزاري جلسات متعدد با اهالی ، شکارچیان، شورا، دهیاران آن، قرار بر اين شده است که به مدت دو سال شکار قرقاول، آهو و شوکا به عنوان گونه های بومی متوقف شود تا نسل آنها باقی بماند و جمعیت شان فرصتي براي تکثير پیدا کند.
با توجه به اينکه اغلب شکارچيان، شکار را نه به عنوان تفريح بلکه راهي براي تامين معاش انتخاب کردهاند، تعدادي از اين مردم با اجراي برنامه ممنوعيت از شکار ابراز مخالفت ميکردند که به گفته اتويي فعال محيط زيست، قرار است با پرداخت کمکهاي مالي، خدشهاي به روند تامين معاش شکارچيان وارد نشود.
در حال حاضر نزديک به 400 شکارچي در دهستان کسليان در حال فعاليت هستند که سالانه بيش از هزار تا دو هزار قرقاول را در منطقه شکار ميکردند که اکنون با پيگيري دوستاندارن محيط زيست و برگزاري جلسات توجيهي فراوان اين رقم تا حدود 80 درصد کاهش يافته است.
جلسات آموزشي به جاي جلوگيري از شکار
پيش از اين سازمان حفاظت محيط زيست، محيط بانان را مسئول حفاظت از عرصههاي طبيعي انتخاب ميکرد و کمتر زماني را براي آموزش مردم و توجيه شکارچيان ميگذاشت، از اين رو همواره اين سازمان با مشکلاتي چون هدف گلوله قرار گرفتن محيط بانان و دوئل شکارچيان و مسئولان محيط زيست بود.
در صورتي که اگر مسئولان با پيشبيني، آينده نگري و برنامه ريزي، جلساتي را همواره براي آموزش و توجيه مردم تشکيل بدهند، نه تنها جان محيطبانان مورد تهديد قرار نميگيرد، بلکه بوميان هم چه شکارچي و چه کشاورز تمام تلاششان را براي حفظ ذخاير ارزشمند زيست محيطي استان براي انتقال به نسل آينده ميکنند و نميگذارند محيط زيست تهي از جانداران ارزشمند شود.
با اين تفاسير هرچند لازم است قوانين محکمي براي حفاظت از عرصههاي طبيعي و محيطبانان وضع شود، اما سازمان حفاظت از محيط زيست هم وظيفه دارد، علاوه بر آموزش محيط بانان، کلاسهاي آموزشي متعددي براي بوميان مناطق مستعد شکار برنامه ريزي کند، تا پيش از اينکه دير شود، ذخاير جانداران فرصتي دوباره براي احيا بيابند.