شاید کمتر حرکت فرقهای را بتوان ظرف چندین سده گذشته سراغ داشت که به اندازه شیخیه و بابیه، ازلیه و بهائیه مورد بحث و تحقیق شناسایی و رد قرار گرفته باشد. میزان توجه و واکنش به این دست ساخته امپراتورهای مقتدر فاسد عثمانی، روس تزار و انگلیس مکار بهقدری گسترده بوده و هست که هر چه ارائه میشود، بهنوبه خود تازگی دارد و بعضاً با این سؤال همراه است که چرا این قدر در قبال چند مسلک سیاسی شبه دینی، حساسیت و واکنش نشان دادهاند و اینکه ادامه میدهند؟ خود این پدیده که چرا با واکنشهای تند و ادامهدار مواجه شده، موضوع بسیار حساس و مهمی است که با مطالعه آثار مخالفان نقاد شیخیه، بابیه و بهائیه میتوان فهمید و پی برد موضوعات با اهمیت بسیار زیادی استمرار برخورد با شیخیه، بابیه و بهائیه را فراهم آورده است:
۱ ـ. نقش بیگانگان عقیدتی و سیاسی در «کاشت و برداشت» از این تشکیلات دستساخته عثمانی، روس تزار و انگلیس که امروزه در خدمت امریکاست.
۲- ساختارشکنی سیاسی بهمنظور برخورد همهجانبه با مرجعیت مقتدر شیعه در مقام نیابت عامه دوران غیبت. تنها نهاد صد در صد مشروع دینی با استعمار خارجی و استبداد داخلی.
۳- ساختارشکنی دینی که فرقههای مزبور با اعلام بابیت، رکن رابع، مهدویت، نبوت و الوهیت دنبال کردند و با حمایت انگلیس و امریکا تقویت شد.
۴- برخورد منحرفانه دستساختههای استعمار سلطهجوی ضد اسلام با مبانی اعتقادی اسلامی.
۵ ـ. به انحراف کشاندن مسلمانان ناآگاه یا فریب دادن سادهلوحان برای عملی کردن اهداف شوم استعمار.
از جمله لحاظها و جهتهایی است که وظیفه برخورد با عوامل خارجی مذهبساز و ایادی دستنشانده داخلی آن را در زمره فرایض ایمانی در میآورد. البته باید توجه داشت ممکن است این فریضه ایمانی که باید به صورتهای گوناگون انجام گیرد، به دلیل اِعمال نظریاتی سلیقهای از مسیر اصلی خود منحرف شود و کجراههای را در عملکرد مسلمانی به وجود میآورد که اثر آن در جوامع اسلامی کمتر از دستساختههای شبهدینی مخرب دیانت حقه نباشد. برای نمونه میتوان وظایف دوران غیبت کبری را که با فضیلت «افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج» تعریف شده است، با اِعمال اظهارنظرهای سلیقهای ابداعی که بعضاً با قرآن و سنت سازش ندارد، نه فقط بیارزش سازند، بلکه مدینه فاضله را به مدینه فاسدهای که خواست دشمنان قسمخورده اسلام، خاصه تشیع است، تبدیل کنند. برای شناخت چنین خط انحرافی باید تصمیمها و شکل انجام وظایف دوران غیبت حضرت امام قائم غائب موجود موعود را به آنچه معصوم (ع) تعیین فرموده است ارائه دهیم تا بدانیم آیا باید در مقابل مفاسد که دام و دانه استعمار خارجی است سکوت کرد تا تعجیل در فرج شود یا باید بنا بر اصل امر به معروف و نهی از منکر انجام وظیفه مسلمانی آن طور که معین کردهاند، عمل کرد؟ چنان که حضرت حجت بنالحسن «ارواحنا فداه» در رقیمهای که شیخ مفید را مشرف به شرافت زیارت آن کرده، فرمودهاند: «نَحْنُ وَ إِنْ کنّا ثاوِین بِمَکانِنا النّائِی عَنْ مَساکنِ الظّالِمِین، حَسَبَ الَّذِی اَراناهُ اللهُ تَعالی لَنا مِنَ الصَّلاحِ، وَ لِشِعَتِنا الْمُؤْمِنِینَ فِی ذلِک، ما دَوْلَه الدُّنیا لِلْفاسِقِینَ...»؛ یعنی اگرچه هماکنون در مکانی دور از مساکن ستمگران بهسر میبریم که این نیز بر حسب مصلحتی است که خداوند متعال به جهت ما و شیعیان ما اندیشیده، مادامی که دولت دنیا در دست فاسقان است، چنین باشیم.... این بهترین دستورالعمل برای تعجیل در امر ظهور است. یعنی باید با فساد، فاسقین، ستمگران و رواجدهنده فساد مبارزه کرد، نه اینکه سلیقهای رواج داد در مقابل هر خلاف عفتی که عصمت جامعه را لکهدار میسازد، سکوت کنیم و خود را به این غلط قانع کنیم تا فساد عالم را نگیرد، امام زمان ظهور نمیکند. در خطابی که شیخ مفید را مورد مرحمت خاص قرار دادهاند، او را به لحاظ مبارزه با ستمگران نواخته، فرمودهاند: «وَ نَحْنُ نَعْهِدُ إِلَیک أَیها الْوَلِی الْمُخْلِصُ الْمُجاهِدُ فِینا الظّالِمِینَ، أَیدَک اللهُ بِنَصْرِهِ...»؛ یعنیای دوست مخلص که در راه ما با ستمگران مبارزه میکنی و خداوند تو را با یاری خود تأیید فرموده است. به هر روی نگارش آثاری از قبیلِ «انگلیس وسر عبدالبهاء» که روشنگری میکند و ماهیت واقعی دینسازان و ایادی آنان را برملا میسازد، از جمله وظایف مسلمانی دوران غیبت است. هرگونه مسامحه و کوتاهی تقویت مسیرهایی است که استعمار برای تضعیف اسلام، خاصه تشیع تشخیص داده است.